حاکمیت کلیسا در قرون وسطی

حاکمیت کلیسا در قرون وسطی
گرچه هم مسیحت و هم اسلام حاکمیت الهی را قبول دارند، ولکن حاکمیتی که کلیسا در قرون وسطی به اجرا گذاشت با حاکمیت اسلام متفاوت می باشد. برخی از روشنفکران حکومت استبدادی کلیسا در قرون وسطی را با حکومت جمهوری اسلامی ایران مقایسه می کنند و می گویند هر دو ادعا حکومت بر اساس آموزهای دینی داشتند، پس حکومت دینی در ایران هم به سرانجام حکومت کلیسا در قرون وسطی منجر می شود.
این نوع نگاه و تحلیل ناشی از عدم شناخت مسیحیت و اسلام می باشد. به طور خلاصه اگر بخواهیم دور نمائی از دوران حکومت کلیسا در قرون وسطی داشته باشیم خواهیم گفت ، کلیسا درقرون وسطی با دو مشکل اساسی روبرو بود. یکی در بحث تئوری بود و دیگری به عملکرد آنان باز می گشت. اما در بحث تئوری اینکه از یک سو کلیسا نتوانست برای آموزهای دینی خود توجیه عقلانی ارائه کند و از سوی دیگر به مبارزه با کسانیکه عقائدی یا به عبارتی تفسیری غیر از تفسیر کلیسا ارائه می کرد، می پرداختند که دادگاهای تفتیش عقاید در همین راستا بوجود آمد. گفته می شود در اسپانیا بین سال های ۱۴۸۰ تا ۱۴۸۸ حدود صد هزار نفر به مجازات سنگبن محکوم شدند و در حدود نه هزار نفر از آنان در آتش سوزانده شدند.(۱)
مشکل دوم کلیسا به عملکرد آنان برمی گردد. آنان رفته رفته به فساد مالی و اخلافی دچار شدند. در بحث مالی، بیشتر مالیات به دست پاپ می رسید. و وضعیت به گونه ای شد که ادوارد سوم پادشاه انگلستان به پاپ کلمنت ششم یاد آور شد که وظیفۀ جانشینان حواریون این است که راهنمای گلۀ خداوند به چراگاه باشند، نه این که آنان را سلاخی کنند.(۲) یکی دیگر از فساد مالی آنها ، سایمونی بود که عبارت است از فروش منصب های روحانی و امتیازات کلیسائی. در بحث فساد اخلاقی، از آنجائی که کشیشان حق ازدواج نداشتند، رو به فساد اخلاقی می آوردند و با اینکه دو درصد کل جمعیت بودند ولی بیست و نه درصد کل مجرمین را تشکیل می دادند.(۳)
۱.تاریخ تمدن، ویل دورانت،(گروهی از مترجمان)، تهران: انتشارات و آموزش انفلاب اسلام، ۱۳۷۱، ج۶،ص۱۵
۲.شناخت مسیحیت، عباس رسول زاده و جواد باغبانی، انتشارات موسسه اموزشی و پژوهشی امام خمینی،۱۳۹۱،ص۱۹۹.
۳.همان،ص۲۰۳.