مهدویت"منجی"امام زمان"موعود"انتظار"متن و عکس مهدوی"شعرمهدوی"مدعیان دروغین مهدویت"انتظار"منتظر"شعرمهدی

منظور از قائم در روایات چیست؟

 

منظور از قائم

پیش گوییهای معصومان(ع) در مورد رخدادهای دوران حکومتهای بنی امیّه و بنی
عباس و چگونگی فروپاشی آنها و حرکتهایی که علیه آنها شکل می گیرد و… گرچه,
گاه به عنوان نشانه های ظهور بیان شده, ولی الزاماً منظور از ظهور, ظهور
حضرت مهدی(ع) نیست, بلکه نشانه ظهور فرج و گشایش در کار شیعه و زندگی آنان
است, چنانکه تعبیر (قائم) در همه جا, به معنای قیام حضرت مهدی(ع) نیست,
بلکه در شرایط اختناق و دیکتاتوری خشن بنی امیه و بن عباس و چیرگی افرادی
که از سر عناد با اولاد پیامبر(ص), از هیچ شکنجه ای کوتاهی نمی کردند,
مجالی برای ائمه(ع) و شیعیان آنان نبود که به وظایف خویش, در جهت احیای
اسلام و مسلمانان اقدام کنند. در این شرایط, ایجاد رخنه و اختلاف بین آنان و
شکل گیری حرکتها علیه آنها و در نتیجه ضعف, یا فروپاشی آنان, به منزله
گشایشی بود که برای شیعیان پیش می آمد, تا برای مدتی, گرچه اندک آسوده شوند
و از فشارها و زندانها و تعقیبها در امان بمانند. امامان(ع) نیز, این فرصت
را می یافتند, تا به سازماندهی شیعیان و احیای فرهنگ و میراث اهل بیت
بپردازند.

یادآوری: در دوران سیاه حاکمیت بنی امیه و بنی عباس, دهها قیام و انقلاب
کوچک و بزرگ توسط شیعیان و طرفداران اهل بیت وبیشتر علویان, علیه آنان, به
وقوع پیوست که برخی از آنها, همچون قیام زید بن علی به گونه ای مورد تأیید
امامان(ع) واقع شد.

از روایات استفاده می شود که تعبیر (قائمنا) بر برخی از این قیامها و یا
حرکتهایی که خود ائمه(ع) زمینه آن را فراهم می ساخته اند, اطلاق شده است و
از پیش گویی این گونه حوادث, به عنوان (علامات فرج) یاد شده است۱٫

بر این اساس, منظور از (قائم) در بسیاری از این روایات, ظاهراً, مهدی موعود(ع) نیست, بلکه مراد قیام کننده بحق است.

ثقه الاسلام کلینی در کافی, بابی را گشوده با این عنوان: (فی انّ
الائمّه(ع) کلهم قائمون بأمر اللّه)۲  که بیانگر آن است که لفظ (قائم)
مخصوص و منحصر به امام زمان(ع) نیست.

امام صادق(ع) در تفسیر آیه (یوم ندعوا کل اناس بامامهم)۳, می فرماید:

(امامهم الذی بین اظهرهم و هو قائم اهل زمانه۴)

پیشوای آنان که در پیشاپیش آنان حرکت می کند, و او قیام کننده اهل زمان خود است.

یا می فرماید:

(کلّنا قائم بأمر الله واحد بعد واحد, حتی یجیئی صاحب السیف, فاذا جاء صاحب السیف جاء بأمر غیر الذی کان.۵)

همه ما, یکی پس از دیگری قیام کننده به حکم خداییم, تا وقتی که صاحب شمشیر
بیاید. پس آن گاه که صاحب شمشیر آمد, با حکمی غیر از آنچه بوده, بیاید.

از تعبیرهای (هو قائم اهل زمانه), (کلّنا قائم بأمر الله) و… در این روایات
استفاده می شود که لفظ (قائم) لزوماً ویژه حضرت مهدی(ع) نیست و شامل هر
قیام کننده ای می شود; هر کس که انقلاب کند و مردم را به قیام علیه ظلم و
بیداد فرا خواند (قائم) است۶٫

از برخی روایات نیز استفاده می شود که بسیاری از امامان(ع) خود در صدد
قیام بوده اند و به تدارک مقدمات حرکت و تهیه لوازم آن می پرداخته اند.

امام صادق(ع) به مؤمن طاق می فرماید:

(فو اللّه لقد قرب هذا الأمر ثلاث مرّات, فأذعتموه, فأخّره اللّه۷٫)

به خدا سوگند! این امر [قیام] سه مرتبه نزدیک بود آغاز گردد و شما آن را تباه ساختید. پس خداوند آن را به تأخیر انداخت.

ظاهراً منظور از جمله (هذا الأمر) قیام علیه حاکمان بنی امیه و یا بنی عباس
است که شرایط آن فراهم می شد, ولی سستی اصحاب و عدم رازداری آنان و یا
بروز مشکلات دیگر, سبب به تأخیر افتادن آن شد.

یا امیرالمؤمنین(ع) در خطبه ای حوادث و وقایع دوران بنی امیه و بنی عباس را
برمی شمارد و یاران خویش را از چیزهایی که پس از وی, تا هنگام ظهور
قائم(ع) واقع می شوند, با خبر ساخت و آن گاه فرمود:

(اذا قام
القائم بخراسان وغلب علی أرض کوفان [کرمان] والملتان و جاز جزیره بنی
کاوان, و قام منّا قائم بجیلان وأجابته الآبُر والدیلم… ثم یقوم القائم
المأمول…۸٫

هنگامی که قائم در خراسان قیام کند و بر سر زمین کوفه یا کرمان و ملتان۹
چیره شود و از منطقه جزیره بنی کاوان۱۰ نیز بگذرد و قیام کننده ای از ما در
سرزمین گیلان قیام کند و ساکنان سرزمینهای (آبُر)۱۱ و (دیلم) دعوت وی را
اجابت کنند… آن گاه قائم مورد امید و انتظار ما قیام خواهد کرد.

در این حدیث, چند بار کلمه (قائم) به کار رفته و روشن است که منظور از
(قائم بخراسان) و (قائم بجیلان) مهدی موعود نیست, چه آن که برابر این
روایت, پس از قیام اینها, قائم اصلی, حضرت مهدی(ع) ظهور می کند.

جالب این جاست که از قیام کننده در منطقه گیلان, که احتمال می رود اشاره به
حرکتهای علویان و شیعیان در آن منطقه باشد, به عنوان: (قام منا قائم) یاد
شده است.

براین اساس, گروهی از عالمان شیعه, احتمال داده اند: چنگیزخان مغول که از
منطقه خراسان بزرگ خروج کرد و بخشهای زیادی از سرزمینهای تحت سیطره
خوارزمشاهیان و بنی عباس را به تصرف خویش درآورد۱۲ و نیز نواده وی,
هلاکوخان, که در سال ۶۵۶٫ هـ.ق. بر مرکز خلافت عباسیان هجوم برد و خلیفه
عباسی مستعصم را کشت, در بغداد قتل عام کرد و خلافت عباسیان را برای همیشه
برانداخت۱۳, همان فردی است که در روایت از قیام وی در خراسان خبر داده شده.

یا شاه اسماعیل صفوی را, که بنیانگذار سلسله صفویه است و در سال ۹۰۸هـ.ق.
حکومت را به دست گرفت و به ترویج مذهب شیعه پرداخت (قائم بجیلان) دانسته
اند۱۴

به باور اینان, از آن جهت که شاه صفوی در آن شرایط سختِ حاکمیت حاکمان
متعصب سنی مذهب و در روزگار غربت تشیع, به حمایت از مذهب شیعه پرداخت و خود
نیز از تبار علویان بود, به عنوان (قائم منا) ذکر شده است.

بنابراین بسیاری از حوادث که در روایات از وقوع آن خبر داده شده, به ویژه
رخدادهای دوران بنی امیه و بنی عباس, در حقیقت نشانه های (فرج) در کار

________________________________________

۱٫ (بحارالأنوار), ج۲۱۰/۵, ۲۱۱٫

۲٫ (اصول کافی), محمدبن یعقوب کلینی, ج۵۳۶/۱, دارالتعارف للمطبوعات, بیروت.

۳٫ سوره (اسراء), آیه ۱۷/.

۴٫ (اصول کافی), ج۵۳۷/۱٫

۵٫ (همان مدرک)۵۳۶/.

۶٫ (دراسات فی ولایه الفقیه), حسینعلی منتظری, ۲۴۳/۱٫

۷٫٫ (تحف العقول), ابن شعبه حرانی, ۲۲۹/, مؤسسه اعلمی, بیروت.

۸٫٫ (بحارالأنوار), ج۲۳۵/۵۲٫

۹٫ نام شهری است در هند و در نزدیکی غزنه [غزنه اکنون در افغانستان واقع
است] که مردمان آن از دیر باز مسلمان بوده اند. ر . ک (مراصد الاطلاع),
ج۱۱۰۵/۳٫

۱۰٫ جزیره کاوان, یا جزیره بنی کاوان, جزیره بزرگی بوده در خلیج فارس, بین
عمان و بحرین که دارای روستاها و کشتزارهایی بوده و اکنون مخروبه است. ر .
ک: (مراصد الاطلاع), ج۳۳۳/۱٫

۱۱٫ (آبر) یکی از روستاهای سجستان است. ر.ک: (مراصد الاطلاع), ج۱/.

۱۲٫٫ (فرهنگ معین), محمد معین, ج۴۴۵/۵٫ امیرکبیر, تهران.

۱۳٫٫ (همان مدرک) ج۲۳۱۳/۶٫

۱۴ جیلان, همان گیلان است که نام سرزمین وسیعی از کرانه های بحر خزر است
که شامل شهرهای زیادی از منطقه طبرستان می شود. ر.ک: (مراصد الإطلاع),
ج۳۶۸/۱٫

 

اشتراک گذاری

ارسال یک دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.