وقتی انیمیشنها مهدویت را هدف قرار میدهند!!!
به بهانهی پخش انیمیشن سینمایی پاندای کونگفوکار ۱ و ۲ از شبکه پویا نگاهی متفاوت خواهیم داشت به این مجموعه سینمایی انیمیشن که توسط کمپانی دریم ورکز ساخته شده است و قرار است تا به زودی سومین قسمت از این انیمیشن پرطرفدار نیز اکران جهانی خود را آغاز کند.
این انیمیشن که داستان آن در روزگاران کهن شرق دور و در محل تولد هنر رزمی کونگفو یعنی چین میگذرد، داستان خرس پاندای ساده و بامزهای است که بیخبر از سرنوشت جالب و عجیبش به عنوان جنگجوی اژدها از سوی استاد برتر کونگفو استاداوگوِی / استادادوی انتخاب میشود. انتخابی که در قسمت اول این انیمیشن، او را در برابر اساتید کونگفو قرار میدهد تا او به هر نحو شده خود را ثابت کند. پس از پشت سر گذاشتن سختترین نبردها، پاندا به عنوان عضو اصلی گروه و ناجی کونگفو شناخته میشود.
در انیمیشن پاندای کونگفو کار، نمادهای زیادی در برجسته کردن فلسفه شرقی کنفوسیوس به کار رفته و تمام فلسفه هنرهای رزمی شرقی که ریشه در فلسفه یین و یانگ شرقی دارد نیز در بطن اثر طرحریزی شده است. از سویی نیروهای خیر و در سویی دیگر نیروهای شر حضور دارند، حضوری که نه ایجاد آن را میتوان در فیلم شاهد بود و نه از بین رفتن و باطل شدن آن را، تنها نبرد و تقابل نیروهای خیر و شر است که در طول فیلم دراماتیزه میشود و توسط دو شخصیت اصلی آنتاگونیست و پروتاگونیست پرداخت میشود. شخصیتهایی نظیر پاندای کونگفوکار و استاد اوگوِی در قسمت اول انیمیشن جبههداران خیر و ضمیر معنویت هستند و در سویی دیگر شخصیت تایلانگ و طاووس در دو قسمت این انیمیشن شخصیتهایی در نیمه تاریک عالم هستند که در مقابل نیروهای خیر قد علم میکنند.
در حقیقت طرح کلی فیلمنامه نیز از بسط همین عقیده فلسفی ثنویتی ایجاد شده، نظام ثنویتی شرق که در آن جهان بر دو قطب خیر و شر، شب و روز و امثالهم قسمت شده است. نیروهای مثبت و منفی فیلمنامه نیز در همین راستا جبههگیری میکنند و جبههی معتدل و شخصیت خاکستری در فیلم دیده نمیشود، علیالخصوص در ارتباط با شخصیتهای اصلی داستان که قرار است در میان شخصیتهای گروه پنج، اساتیدشان و دشمنان طراز اول نمود پیدا کنند.
شخصیت پاندای کونگفو کار که از لحاظ نمادین در ظاهرش دو رنگ سیاه و سفید را با خود دارد و مشخصهی فلسفه یین و یانگ است، نماد بشر منجی است. ذاتی که اصالتی خیر و بیعیب ندارد و همواره باید با جبهه شر در درون خود نیز مبارزه کند. از سویی شخصیت استاد اوگوِی (لاکپشت) که استاد مسلم کونگفو است و کسی است که برای اولین بار قوانین تمرکز را برای کونگفو کشف و تدوین کرده است، شخصیتی پیامبرگونه و معنوی دارد. شخصیتی که الهامات درونی دارد و خبر از عالم غیب و تقدیر دنیا دارد. او میتواند شورش تایلانگ را پیشبینی کند، میتواند پیش از اقدامات شر او، ذات خبیثش را تشخیص دهد و در مقابلش بایستد. اما از همین رو و با آگاهی از تقدیرگرایی عالم، هیچگاه برای از بین بردن کامل شر، یعنی وجود تایلانگ اقدامی نمیکند؛ چراکه میداند وجود شر در جهان نامیرا و الزامی است. همانا خلقت و تغییر عالم از گردش دو قطب خیر و شر است که روی میدهد و از همین رو اوگوِی برای از بین بردن تای لانگ اقدامی نمیکند.
اقدام او تنها پیشگیری از فاجعه است، انتخاب جنگجوی اژدها نیز بزرگترین پیشگیری از اقدامات شرورانهی تای لانگ است که توسط اوگوِی صورت میگیرد.
اما این نظام ثنویتی که تعدیل جهان را در تعامل دو جبهه خیر و شر میداند، هیچگاه طرح بسیطی برای روشنایی کامل عالم و مبعوث شدن منجی بر پایهی خیر کامل و از بین رفتن شر در عالم ندارد. تضادی که این نگاه با نگاه مهدویت و اسلام ناب دارد در همین نگاه است، نگاهی که وجود شر را در عالم اجتنابناپذیر و الزامی میداند و از سویی اقدام برای از بین بردن کامل آن را امری غیرممکن و ناشدنی میپندارد. به توصیه استاد اوگوِی و ناشر فلسفه یین و یانگ:
«وقتی چیزی مقدر شده باشد نمیتوان جلوی آن را گرفت!»
این همان حرفی است که استاداوگوِی در برابر استادشیفو (پاندای سرخ) برای جلوگیری از رهایی شر و فرار کردن تایلانگ از زندان میزند. حتی اگر تقدیر، رهایی کامل شر و تاریکی باشد هم نمیتوان و نباید جلوی آن را گرفت، بلکه تنها میتوان با پرورش قطب روشن و ضمیر پاک درون که همان نیروی خیر در انسان و عالم است، قطب متضاد و متخاصم را تضعیف کرد. کاری که پاندا در برابر تایلانگ میکند. یعنی تزکیه نفس و آزاد کردن ظرفیت نیروی خیر درونش در برابر نیروی شر تایلانگ.
اما باید دانست که این فلسفه در برابر مهدویت قرار میگیرد و نظام فکری کودکان را در مواجهه با نیروهای تاریک و شری که هر روز در جهان بیشتر و قدرتمندتر میشوند به هم میریزد. بنیاد فکری که پیروزی مطلق خیر را در جهان باور نداشته باشد، آشکارا میتواند در تضاد با مهدویت قرار بگیرد. باوری که نجات جهان و جهانیان را به دست منجی عالم بشریت بشارت میدهد.
در این میان، نقش هالیوود و کمپانیهای تولیدکننده انیمیشن نظیر دریم ورکز که متعلق به استیون اسپیلبرگ مبلغ بزرگ فرهنگ یهود و صهیون در آمریکا و جهان است در ترویج عقاید ضد اسلامی امری همیشگی است. اسپیلبرگ به عنوان کارگردانی که از الگودهندههای اصلی نظام فرهنگی و فکری غربی – صهیونیستی است به عنوان یکی از مؤسسان اصلی دریم ورکز، همیشه خطدهی فکری و استراتژی خاصی را در تولیدات خود بهکار میگیرد که نتیجهی آن در نهایت محورهایی همچون اسلام ستیزی، ترویج اومانیسم غربی و یا باورهای مخدوش در آخرالزمان است.
در این میان خواه حرف از آیندهی بشر در فیلمهای پسا آخرالزمانی باشد و خواه صحبت از فرهنگ غنی و معنوی شرق دور و چین، استراتژی دریم ورکز همیشه در تقابل با باورهای الهی و توحیدی یکی است. چه توحید اسلامی و چه توحید مسیحیت در نظر غرب رد شده است و انیمیشنهایی نظیر پاندای کونگفو کار در ترویج و تثبیت نظام ثنویتی عالم در تأیید این کلام نمونهای کاملاً عیان به شمار میرود. در این میان نظام تثلیثی غرب (پدر، پسر، روح القدس) در انیمیشنهای دیگر کمپانیهای غربی چون شیر شاه و… روی دیگر این سکه را نشان میدهند. سندهایی که نشان میدهد نظام فکری هالیوود و شرکتهای عریض و طویل تولیدکننده انیمیشن از کدام آبشخور تغذیهی فکری میکنند.
نویسنده: بهاره خدابخش منبع: سینما پرس
ویرایش و انتخاب عکس: سایت حرف آخر
سلام و خدا قوت
ممنون از مطالب پربار و عالیتون
این پست برام خیلی جالب بود سپاس