اولین اثر انتظار
از وظائف منتظران ، انتظار کشیدن است و این یک حالت قلبی و درونی میباشد که آثار بیرونی فراوانی دارد. دائما در این فکر است که کی آقایش می آید.
پس اوّلین اثر انتظار، این است که انسان را دائماً به یاد منتظَر میاندازد؛ یعنی در حقیقت، انسان منتظِر، یک لحظه هم از یاد آن حضرت غافل نیست. همین اثر است که زندگی انسان را تغییر میدهد و کسی که دائما به یاد امام خویش باشد و در زندگی خود حضور ایشان را احساس کند یه لحظه غافل نخواهد شد و نخواهد گذاشت که زندگی مهدوی او به سبک غربی گردد.
شخصی از حضرت صادق (علیه السلام) سوال میکند: متی الفرج؟ آقای ما ، فرج وگشایش شما چه زمانی خواهد بود؟ امام (علیه السلام) جواب میدهند : «مالک و الفرج و انت ممن ترید الدّنیا!؟؛
تو را به فرج چه کار در حالی که از کسانی هستی که دنیا را میخواهند و دنیاطلبند؟
کسی میپرسد فرج چه زمانی است، که خود را برای آن ساخته و آماده کرده است. تو فرج را برای آن میخواهی که دنیایت آباد شود! مشکلات اقتصادی و سیاسی برود! تو خود آقا را نمیخواهی. آقا بیاید تا دنیایت را آباد کند. بنابراین پرسشت بیجاست!»
اگر ما به یاد صاحب امر باشیم تمام آرزویمان دیدن جمال حضرت و نشستن در کنار ایشان و از یاران واقعی شدن خواهد بود و تمام مشکلاتمان را فراموش خواهیم کرد و به ذهنمان هم خطور نمی کند که امام زمان علیه السلام بیاید مشکلاتمان حل خواهد شد .
دلبرم یوسف زهراست خدا می داند یادش آرامش دل هاست خدا می داند
علت غیبت او هست گناه من و تو خون جگر از گنه ماست خدا می داند
بر عطا و کرمش جن و ملک محتاجند از دمش زنده مسیحاست خدا می داند
خاک زیر قدمش سرمه چشم ملک است خیمه اش جنت الاعلاست خدا می داند
همه دنبال زر و سیم و گرفتار دلند پسر فاطمه تنهاست خدا می داند
آری اعمال من و توست حجاب من و تو ور نه آن چهره هویداست خدا می داند
از همه بیشتر آن کس که بود منتظرش مادرش حضرت زهراست خدا می داند
هر کجا روضه عباس بخوانی بی شک یوسف فاطمه آنجاست خدا می داند
آن مصیبت که کند گریه برایش شب و روز روضه زینب کبراست خدا می داند
اللهم عجل لمولانا الظلوم الفرج