سر درس امامت ۳۳ (ضرورت وجود امام ۴)
- در درس قبل بیان شد که راه شناخت سعادت تنها از طریق «امام» میسر است. اوست که در میان معرکه آراء و در زمان فزونی جاه طلبان پر مدعا – که هر کدام به دنبال منافع خویش گروهی از افراد بشر را به قهقرا برده، ظلمت شقاوت را به ایشان نور هدایت می نمایانند – مسیر حقیقی کمال را به بشریت ارائه می کند و آنها را از پرتو پرفروغ سعادت بهرمند می سازد و در حقیقت قبل از تحقق هدایت تکوینی به هدایت تشریعی آنها اقدام می نماید.
- بنابراین اولین دلیل بر ضرورت امام «هدایت تشریعی امام» است. این امر از اهمیت فوق العاده ای در جامعه مسلمین امروزی برخوردار است. امروز در بین ما مسلمانها – که جمعیت بسیاری در این کره خاکی یافته ایم – کدام حق می گوییم؟ روش و سیره کدام یک از فرقه های ما صحیح است؟ نحوه عبادات کدام یک از مذاهب ما مقبول درگاه الهی است؟ اعتقادات کدام یک از گرایش های اسلامی، اعتقاداتی صحیح و مطابق با واقعیت است؟ آیا برای حل این همه اختلاف نباید پس از پیامبر اکرم مرجعی برای رفع اختلاف وجود داشته باشد؟
- شرایط دشوار زندگى پیامبر اسلام مانند چند سال محصور بودن در شعب ابیطالب و ده سال جنگ با دشمنان اسلام، اجازه نمىداد که همه احکام و قوانین اسلام را براى عموم مردم، بیان کند و همان اندازه هم که اصحاب فرا مىگرفتند ضمانتى براى محفوظ ماندن نداشت. حتى کیفیت وضو گرفتن آن حضرت که سالها در مرئى و منظر مردم بود مورد اختلاف، واقع شد. در جایى که احکام چنین عملى در معرض اختلاف باشد – عملى که روزانه مورد حاجت همه مسلمانان بوده و هست و انگیزه چندانى براى تغییر و تحریف عمدى ندارد – خطر اشتباه در نقل و تحریفات عمدى در مورد احکام دقیق و پیچیده و اعتقادات اصیل اسلامی به ویژه احکام و اعتقاداتی که با هوسهاى افراد و منافع گروهها برخورد مىکند به مراتب بیشتر خواهد بود.
- اکنون شاید بهتر بتوانیم مراد امام صادق را در این روایت دریابیم که فرمود: «خداوند زمین را وا نمی گذارد مگر اینکه عالم [و امامی] در آن وجود داشته باشد که فزونی و کاستی را بشناسد به گونه ای که اگر مومنان چیزی [بر دین] افزودند آن را رد نماید و اگر چیزی [از دین] کاستند آن را برای ایشان کامل نماید و اگر اینگونه نبود امر دین بر مسلمین مشتبه می شد و حق از باطل جدا نمی گردید» (بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۲۱)