تشرف یافته ای که امام زمان اجازه ورود به او نداد
مردی صالح و خیر اندیش در بصره عطّاری می کرد، وی داستان عجیبی دارد که از زبان خودش خاطر نشان می گردد:
عطّار میگوید: در مغازه نشسته بودم که دو نفر برای خرید سدر و کافور به در دکان من آمدند، از گفتار و سیمای آنان دریافتم که اهل بصره نیستند…