در رواياتي چند، به مطالب و سخنان نخستينِ امام زمان علیه السلام اشاره شده است؛
از جمله آنها روايتي است که محدث بزرگوار شيخ علي يزدي حائري (ره) نقل کرده است.
او ميگويد: «زماني که قائم آل محمد ظهور کند، ما بين رکن و مقام ميايستد و پنج ندا ميدهد:
1. «الا يا اهل العالم انا الامام القائم؛ آگاه باشيد اي جهانيان که منم امام قائم»؛
2. «الا يا اهل العالم انا الصمصام المنتقم؛ آگاه باشيد اي اهل عالم که منم شمشير انتقام گيرنده»؛
3. «الا يا اهل العالم ان جدّي الحسين قتلوه عطشانا؛ بيدار باشيد اي اهل عالم که جدّ من حسين را تشنه کام کشتند»؛
4. «الا يا اهل العالم ان جدّي الحسين طرحوه عريانا؛ بيدار باشيد اي اهل عالم که جدّ من حسين را عريان رويخاک افکندند»؛
5. «الا يا اهل العالم ان جدي الحسين سحقوه عدوانا؛ آگاه باشيد اي جهانيان که جدّ من حسين را از روي کينه توزي پايمال کردند».
آري اولين کلام حضرت مهدي (عج)، ياد امام حسين علیه السلام است که همواره ياد او، در دل هر انسان آزاد مرد و طالب حقي زنده است و اين مصيبت عظمي، جز با ظهور فرزندش تسلّي نمي يابد.
توضیح و تفصیل بیشتر در:حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه، فرزند امام حسین علیه السلام است و فرهنگِ انتظار برآمده از فرهنگ عاشورا و انتظارِ حسین دیگری را کشیدن. این دو پیوندی دیرین و مستحکم با هم دارند. یکی پشتوانه فرهنگی و زمینه ساز برای دیگری است.
یکی رمز قیام و به پا خاستن شیعه است و دیگری، عامل حفظ و استمرار آن. عاشورا، دریچه ای به انتظار است و انتظار، تجلی آرزوها و آمال کربلا.
انتظار، ثمره ی کربلاست. بدون کربلا، انتظار بی معناست. یاران مهدی، همه کربلائیند و در فراز و فرود تاریخ، غربال شده و آب دیده اند. مگر می توان بی عاشورا، انتظار داشت؟ انتظار بی عاشورا، انتظار بی پشتوانه است.
انتظار و عاشورا، دو بال پرواز شیعه است؛ اگر این دو نبود، چشمة غدیر هم می خشکید.
توضیح و تفصیل بیشتر در لینک زیر:غرب زدگيِ امروز ميخواهد ما را از عهد حسيني جدا كند. امروز نيز دو جبهه در كار است: يكي عهد و جبهه حسيني كه حيات انساني را معني دار ميكند و ديگري عهد و جبهه ترس و پوچي كه همه زندگي را تباه ميكند.
در فرهنگ معاويه اي فكر و اخلاق و ادب همه رُمي شد و هيچ كس نفهميد كه حقيقت اسلام در حال از بين رفتن است و حتي كسي متوجّه نشد آن نمازي كه در فرهنگ معاويه خوانده ميشود، نماز نيست، چنان كه حجّش نيز حج نيست.
در اردوگاه حسين و با ملاكي كه حسين ميدهد، فرهنگ رُمي همه چيزش باطل و شيطاني است. بهداشت فرهنگ «رُمي معاويه اي»؛ يعني فاصله گرفتن از ملكوت و مقصد را «تن» انگاشتن و بيشتر بر جنبه ی حيوانيت خود پرداختن.
ولي همان بهداشت در فرهنگ حسيني«مِنَ الاْيمان» است.حسين علیه السلام مقابل فرهنگ اموي ميايستد و عالَم ديگري را پيشنهاد ميكند كه سراسر، غير فرهنگ اموي است، نه اينكه با چند انتقاد جزيي بخواهد با آن فرهنگ روبه رو شود.
برای خواندن وتفصیل مطلب یه آدرس زیر برورید: