۹۲. ادعای پسر ۱۸ ساله!
چندی پیش یک مادر به کلانتری مراجعه کرد وگفت: دخترش که ۱۷ سال بیشتر ندارد، توسط یک پسر ۱۸ ساله اغفال و از یک ماه قبل ناپدید شده است.
این زن می گفت: خانواده ما بسیار مذهبی است، تا جایی که هر روز برای خواندن نماز به مسجد می رویم. یک روز متوجه شدم که پسری جوان سر راه دخترم قرار گرفته و درخواست دوستی با او کرده است. از دخترم خواستم که مراقب باشد، اما ارتباطش با این پسر بیشتر شد، تا اینکه این پسر گستاخی را تا جایی رساند که به خانه مان آمد و با همسرم صحبت کرد. او می گفت که نماینده امام زمان است و ایشان خانواده ما را برگزیده اند، سپس ادعا کرد که باید به ما تکلیف بدهد تا از گمراهی نجات پیدا کنیم. این زن در ادامه افزود: اما این فرد چندی پیش به یکباره با دخترم فرار کرد و ما از او خبری نداریم و دلواپس دخترمان هستیم و طی این مدت تنها از قرص اعصاب استفاده کردیم با شکایت این زن، قاضی به مأموران پلیس دستور داد تا در صورت رؤیت، این پسر و دختر را دستگیر کنند و در نهایت هم پلیس موفق شد، آنان را دستگیر و بازداشت کند. اما بشنوید این پسر پس از دستگیری چه گفت: «حدود یک سال و نیم پیش، با این دختر آشنا شدم و به او علاقه پیدا کردم و تصمیم گرفتم هر طور شده با او ازدواج کنم! جوان ۱۸ ساله می گوید: از آنجا که می دانستم، این دختر اعتقاد عمیقی به امام زمان دارد، خودم را نماینده ایشان معرفی کردم و ارتباطم با او بیشتر شد. همه این کارها را برای این انجام دادم که بتوانم یک روز با این دختر ازدواج کنم.» (مهدیان دروغین، ص۲۹۳)
