سر درس مهدویت ۳۷ (مساله طول عمر مهدی موعود علیه السلام ۷)
- طول عمر به لحاظ فلسفی کاملا ممکن است زیرا شکی نیست که طولانی شدن عمر انسان به هزاران سال از جنبه عقلی هیچ گونه اشکالی ندارد و هیچ گاه مستلزم تناقض نخواهد شد، زیرا در مفهوم حیات و زندگی، مرگ سریع نهفته نشده است. بنابراین می توان موجودی را فرض نموده که زنده است اما در عین حال از حیات طولانی برخوردار است.
- فخر رازی – مفسر بزرگ اهل سنت – در توجیه طول عمر انسان در ذیل آیه قرآن که از طول عمر نوح سخن می گوید (عنکبوت: ۱۴) مینویسد: «برخی از پزشکان معتقدند: عمر انسان بیش از ۱۲۰ سال نمیشود، ولی آیه بر خلاف آن دلالت داشته و عقل نیز بیش از این عمر را تأیید میکند؛ زیرا بقاء بر ترکیبی که در انسان است ذاتاً ممکن است وگرنه همین مقدار نیز باقی نمیماند. دوام تأثیر مؤثر در او ممکن است؛ زیرا مؤثّر در وجود انسان اگر واجبالوجود است که دوام دارد، و اگر غیر واجبالوجود باشد برای او مؤثّری است، و بالاخره به واجبالوجود باز میگردد که دوام دارد. لذا ممکن است که تأثیر واجبالوجود دائمی شود که در نتیجه بقاء ذاتاً ممکن میگردد، و چنانچه بقا نداشته باشد به جهت امر عارض است، و عارض هم ممکن العدم است. و اگر وجود عارض مانع واجب بود به همین مقدار عمر هم نمیتوانست باقی بماند. نتیجه اینکه حرف برخی از اطبا که گفتهاند: عمر انسان از ۱۲۰ سال فراتر نمیرود، باطل است» (مفاتیح الغیب، ج ۲۵، ص ۴۲)
- حاصل اینکه اولا از آن جهت که علت وجود بخش به انسان خدای متعال (واجب الوجود) است و ثانیا از آن جهت که خود خداوند متعال دائمی است و زوالی در آن راه ندارد و ثالثا از آن جهت که هیچ موجودی توانائی مقابله با قدرت الهی و مانع شدن در مقابل اراده او را ندارد در نتیجه طول عمر یک انسان و بقای او کاملا معقول است یعنی خداوند باقی همانطور که می تواند عمر بشر را مثلا محدود به ۱۲۰ سال قرار دهد همانطور می تواند به عمر او افزایش بخشد و تا حدی که خویش مصلحت می داند بر آن بیافزاید.
با این همه بسیار جای تعجب است که برخی پدیده طول عمر را امری نشدنی و نا ممکن تلقی می نمایند.