سر درس امامت ۴۶ (علم امام ۶)
- پیامبران در قرآن کریم صاحب «علم غیب» هستند. مقصود این عبارت این است که ایشان علومی و آگاهی هائی در اختیار دارند که به صورت طبیعی به دست نیاورده بلکه از طریقی غیر عادی به ایشان افاضه شده است. آنان نسبت به آنچه می دانند مدرسه ای نرفته اند و بر سر کلاس درسی حاضر نشده اند و از معلمی آنها را نیاموخته اند بلکه خدای متعال با قدرت مطلق خویش از طرقی غیر طبیعی و فرا عادی – مانند وحی، الهام، رویای صادقه و … – آنها را به این درجه از معلومات رسانده است. در ادامه دو مورد از آیاتی را که در آنها به «علم غیب پیامبران» اشاره شده است از نظر می گذرانیم.
- وقتی آدم علیه السلام برای خلافت الهی بر روی زمین برگزیده شد، فرشتگان از دلیل برتری آدم بر خودشان سوال کردند؛ در کلام الهی علت برتری آدم نسبت به آنها در «علم به اسماء» دانسته شده است؛ صرف نظر از اینکه مقصود از «اسماء» و «نام ها» چیست آنچه مسلم است این است که آدم به جهت دانشی که به آنها یافت – دانشی که با مدرسه رفتن و استاد دیدن و … حاصل نشد – لایق مقام «خلافت» بر روی زمین گردید. در این باره در قرآن کریم می خوانیم: «و خدا همه نامها را به آدم آموخت سپس [هویت و حقایق ذات موجودات را] به فرشتگان ارائه کرد و گفت: مرا از نامهاى ایشان خبر دهید، اگر [در ادعاى سزاوار بودنتان به جانشینى] راستگویید. گفتند: تو از هر عیب و نقصى منزّهى، ما را دانشى جز آنچه خودت به ما آموختهاى نیست، یقیناً تویى که بسیار دانا و حکیمى. (بقره: ۳۱ و ۳۲)
- یکی از معجزات عیسى علیه السلام در قرآن کریم اخبار غیبی او از برخی امور است. در قرآن کریم می خوانیم که وی به قوم خود مىگفت: «من [به طریق معجزه] به شما خبر مىدهم آنچه را که مىخورید و در خانههاى خود ذخیره مىکنید.» (آل عمران: ۴۹)
حال که در منطق قرآن کریم اولا «پیامبران» دارای علم غیب هستند و ثانیا «مقام امام» برتر از مقام پیامبران است – چنانچه در توضیح آیه ابتلاء در درس های پیشین گذشت – به راحتی می توان نتیجه گرفت که اعتقاد به علم غیب داشتن امام هیچ منافاتی با قرآن کریم ندارد و روایات شیعه که به این امر اشاره کرده اند محکوم به «غلو» و زیاده روی در حق امامان علیهم السلام نیستند.
در درس های آینده در خصوص علم غیب امام بیشتر بحث خواهیم نمود.