مهدویت"منجی"امام زمان"موعود"انتظار"متن و عکس مهدوی"شعرمهدوی"مدعیان دروغین مهدویت"انتظار"منتظر"شعرمهدی

سر درس امامت ۳۷ (ضرورت وجود امام ۸)

 ۴۲-۱

  1. کنار نهادن امام و تمسک به قرآن و شعار «قرآن برای ما کافی است» را سر دادن و در عین حال ادعای هدایت نمودن و دم از دنبال کردن سعادت زدن توهمی است که در دنیای اسلام برای بسیاری رخ داده است. اینک ما چه کنیم؟ آیا خود به صروت مستقل به سراغ قرآن برویم و مسیر هدایت را در آن جستجو کنیم؟ و یا اینکه به همراه امام و معارف برجای مانده از او به محضر قرآن شرفیاب شویم؟ شیعه مسیر دوم را بر می گزیند و بر این باور است که اگر امام را به کنار نهادیم و به سراغ قرآن رفتیم در حقیقت هیچ بهره ای از قرآن نخواهیم برد بلکه به تعبیر خود قرآن از خورشید پرفروغ قرآن چیزی جز خسران و زیان به ما نمی رسید چرا که قرآن «ستمکاران را جز خسارت نمی افزاید» (اسراء: ۸۲)
  2. آنان که انفصال از امام دارند حتی اتصال به قرآن نیز ندارند بلکه توهم اتصال است که آنان را سرمست نموده و الا از حقیقت قرآن نیز بهره ای در وجود آنها یافت نمی شود. به همین جهت است که در برخی از روایات امامان «تراجمه لوحیه» دانسته شده اند یعنی کسانی که وحی الهی و قرآن کریم تنها از طریق آنها ترجمه و تفسیر شده حقیقت آن بازشناخته می شود. به همین روی علی علیه السلام می فرماید: «[ما امامان] مترجمان وحی الهی هستیم و خداوند ما را با قرآن و قرآن را با قرارد داده است نه ما قرآن را رها می کنیم و نه قرآن ما را رها می سازد تا اینکه در قیامت بر رسول الله وارد می شویم» (بحار الانوار، ج ۲۸، ص ۱۵) بنابراین همراهی حقیقت قرآن و حقیقت امام تا دامنه قیامت ادامه خواهد داشت.
  3. حال شاید بتوان مقصود آیه ۱۰۳ سوره آل عمران را بهتر درک کرد که می فرماید: «همگى به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید» این ریسمان نه قرآن به تنهائی است چرا که بسیاری از منحرفان، در عمل تنها به سراغ قرآن می روند و نه امام به تنهائی است چرا که حقیقت امام از قرآن جدا نیست بلکه این ریسمان «قرآن در کنار امام» است به همین روی در روایت از امام سجاد علیه السلام در خصوص معنای عصمت امام سوال شد و ایشان پاسخ دادند: «معصوم شخصی است که به ریسمان الهی چنگ زند و ریسمان الهی همان قرآن است و این دو تا قیامت از یکدیگر جدا نمی شوند؛ امام هدایت به قرآن می نماید و قرآن هدایت به امام می کند» (تفسیر نور الثقلین، ج ۱، ص ۳۷۷)
اشتراک گذاری

ارسال یک دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.