شعر کاملِ «تا نیایی گره از کار بشر وا نشود»
آن که در زمره عشاق تو احصا نشود
تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
لطف تو گر نشود شامل موسای کلیم
شامل حضرت او ، آن ید بیضا نشود
تو اگر یاری عیسای پیمبر نکنی
مرده احیا ز دم عیسی نشود
وعده ی روز ظهور تو که داده است خدای
دارم امید که موکول به فردا نشود
تا تو ای منتظَر از پرده نیایی بیرون
شادمان مادر تو حضرت زهرا نشود
صله بر آنکه تقاضا کند از درگه تو
دور از شأن تو بینیم که اعطا نشود
ملتجی وای به حال تو و بخت بد تو
درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود
کاخ ظلم و ستم افراشته سر تا به فلک
پس چرا خیمهی عدل تو ، سرِ پا نشود
تا خداوند جهان اذن قیامت ندهد
پاک از لوث ستم ، صفحهی دنیا نشود
دین و ایمان بشر وزر و وبالش گردد
صحت آن اگر از سوی تو امضا نشود
هر که آزار دهد با عملش قلب ترا
مورد مغفرت خالق یکتا نشود
روز محشر که سرائر همه ظاهر گردد
در کف هر که بود خط تو ، رسوا نشود
رهرو وادی تقوا و فضیلت نبود
نظری گر به تو از جانب مولا نشود
ممنون . این شعر کیه ؟
با سلام
چون متن شعر کپی شده است ، جای مصرع ها کاملا جابجا شده است و همخوانی ندارد.
و متاسفانه در اکثر سایتها هم به همین شکل منتشر شده است.
با سلام
لطفا بفرمایید کدام مصراع جابجا شده است.
تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود
لطف تو گر نشود شامل موسای کلیم
شامل حضرت او ، آن ید بیضا نشود
تو اگر یاری عیسای پیمبر نکنی
مرده احیا ز دم عیسی نشود
وعده ی روز ظهور تو که داده است خدای
دارم امید که موکول به فردا نشود
تا تو ای منتظَر از پرده نیایی بیرون
شادمان مادر تو حضرت زهرا نشود
صله بر آنکه تقاضا کند از درگه تو
دور از شأن تو بینیم که اعطا نشود
کاخ ظلم و ستم افراشته سر تا به فلک
پس چرا خیمهی عدل تو ، سرِ پا نشود
تا خداوند جهان اذن قیامت ندهد
پاک از لوث ستم ، صفحهی دنیا نشود
دین و ایمان بشر وزر و وبالش گردد
صحت آن اگر از سوی تو امضا نشود
هر که آزار دهد با عملش قلب ترا
مورد مغفرت خالق یکتا نشود
روز محشر که سرائر همه ظاهر گردد
در کف هر که بود خط تو ، رسوا نشود
رهرو وادی تقوا و فضیلت نبود
آن که در زمره عشاق تو احصا نشود
ملتجی وای به حال تو و بخت بد تو
نظری گر به تو از جانب مولا نشود
نسخه ی صحیح این شعر:
تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود
لطف تو گر نشود شامل موسای کلیم
شامل حضرت او ، آن ید بیضا نشود
تو اگر یاری عیسای پیمبر نکنی
مرده احیا ز دم عیسی نشود
وعده ی روز ظهور تو که داده است خدای
دارم امید که موکول به فردا نشود
تا تو ای منتظَر از پرده نیایی بیرون
شادمان مادر تو حضرت زهرا نشود
صله بر آنکه تقاضا کند از درگه تو
دور از شأن تو بینیم که اعطا نشود
کاخ ظلم و ستم افراشته سر تا به فلک
پس چرا خیمهی عدل تو ، سرِ پا نشود
تا خداوند جهان اذن قیامت ندهد
پاک از لوث ستم ، صفحهی دنیا نشود
دین و ایمان بشر وزر و وبالش گردد
صحت آن اگر از سوی تو امضا نشود
هر که آزار دهد با عملش قلب ترا
مورد مغفرت خالق یکتا نشود
روز محشر که سرائر همه ظاهر گردد
در کف هر که بود خط تو ، رسوا نشود
رهرو وادی تقوا و فضیلت نبود
آن که در زمره عشاق تو احصا نشود
ملتجی وای به حال تو و بخت بد تو
نظری گر به تو از جانب مولا نشود
این شعر از مرحوم استاد علی اصغر یونسیان ” ملتجی” است
درست نیست ک مصرع اخر که تخلص شاعر در اون هست رو تغییر دادید