مهدویت"منجی"امام زمان"موعود"انتظار"متن و عکس مهدوی"شعرمهدوی"مدعیان دروغین مهدویت"انتظار"منتظر"شعرمهدی

سر درس امامت ۳۲ (ضرورت وجود امام ۳)

 ۳۸-۱

  1. گذشت که انسان کمال طلب است و تلاشهای خویش را در خدمت رسیدن به سعادت حقیقی خود مبذول می کند. حال با توجه به این اصول دو سوال اساسی برای ما شکل می گیرد؛ ابتدا اینکه راه شناخت کمال حقیقی انسان کدام است؟ و دوم اینکه پس از شناخت این راه چه عواملی ما را در رسیدن به قله های سعادت همراهی نموده، یاری می نمایند؟ در این درس به پاسخ پرسش نخست و در درسهای آینده به پاسخ پرسش دوم خواهیم پرداخت و از این طریق به سرّ «ضرورت وجود امام» دست خواهیم یافت.
  2. امام از آن جهت که وظیفه هدایت تکوینی امت را به دوش می کشد راه حقیقی سعادت را به ایشان نیز می نمایاند. اوست که در بازار داغ مدعیان و دروغ پردازان مسیر حقیقی کمال را در مقابل بشر قرار می دهد.به عبارت دیگر هر چند وظیفه اصلی امام هدایت تکوینی است اما او به هدایت تشریعی نیز می پردازد چرا که تحقق هدایت تکوینی و «ایصال به مطلوب» بدون هدایت تشریعی و «ارائه طریق» ممکن نیست. (دقت شود)
  1. این مدعا حقیقتی است که در روایات متعددی به آن اشاره شده است برای نمونه امام صادق (ع) از هشام بن حکم – که از شاگردان کلامی حضرت بود – در خصوص مشروح مناظره ای که با یکی از منکران امامت داشت پرسید و او پاسخ داد:[به او]گفتم: شما چشم دارید گفت: پسر جانم این چه سؤالى است، چیزى را که میبینى چگونه از آن میپرسى؟!! گفتم: سؤال من همین طور است. گفت: بپرس پسر جانم، اگر چه پرسشت احمقانه است.گفتم: با آن چکار میکنید؟ گفت: با آن رنگها و اشخاص را میبینم، گفتم بینى دارید؟ گفت: آرى گفتم: با آن چه میکنى گفت:با آن میبویم، گفتم: دهان دارید؟ گفت آرى گفتم: با آن چه میکنید؟ گفت: با آن مزه را میچشم گفتم: گوش دارید؟ گفت آرى گفتم: با آن چه میکنید؟ گفت: با آن صدا را میشنوم گفتم: شما قلب دارید گفت آرى گفتم: با آن چه میکنید گفت: با آن هر چه بر اعضاء و حواسم در آید، تشخیص میدهم، گفتم مگر با وجود این اعضاء از قلب بى‏نیازى نیست؟ گفت: نه، گفتم چگونه؟ با آنکه اعضاء صحیح و سالم باشد (چه نیازى به قلب دارى)؟ گفت پسر جانم هر گاه اعضاء بدن در چیزى که ببوید یا ببیند یا بچشد یا بشنود تردید کند، آن را به قلب ارجاع دهد تا تردیدش برود و یقین حاصل کند، من گفتم: پس خدا دل را براى رفع تردید اعضاء گذاشته است؟ گفت: آرى، گفتم: دل لازمست و گر نه براى اعضاء یقینى نباشد گفت: آرى گفتم، خداى تبارک و تعالى که اعضاء ترا بدون امامى که صحیح را تشخیص دهد و تردید را یقین کند وانگذاشته، این همه مخلوق را در سرگردانى و تردید و اختلاف واگذارد و براى ایشان امامى که در تردید و سرگردانى خود به او رجوع کنند قرار نداده؟! در صورتى که‏ براى اعضاء تو امامى قرار داده که حیرت و تردیدت را باو ارجاع دهى؟ او ساکت شد و بمن جوابى نداد …حضرت صادق (ع) خندید و فرمود این را چه کسی به تو آموخت؟ عرض کردم: آنچه از شما شنیده بودم منظم کردم، فرمود بخدا سوگند این مطالب در صحف ابراهیم و موسى میباشد. (کافی، ج۱، ص ۱۷۰)
اشتراک گذاری

ارسال یک دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.