رابطه هجوم به خانه حضرت زهرا و طولانی شدن غیبت
در بررسی علل اصلیِ غیبت دوازدهمین امام معصوم (علیه السلام)، و خصوصاً فلسفهی طولانی شدن غیبت آن حضرت، به موارد متعددی برخورد میکنیم که هر کدام سهمی در این امر دارند.
شاید یکی از مهمترین و اصلیترین علل غیبت آن حضرت را بتوان از زمان حمله به خانهی امیر المؤمنین (علیه السلام) و فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) ریشهیابی نمود؛ زیرا اولین انحراف و اصلیترین بدعت در اسلام، از همان روز شکل گرفته و در همان آزمون بود که بیشتر مسلمین از ایمان حقیقی سقوط کردند، آنچنان که از امام باقر (علیه السلام) منقول است:
بعد از رحلت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) همهی مردم از دین برگشتند (و دست از ولایت کشیدند)، به استثناء سه نفر. مقداد بن أسود و أبوذر غفاری و سلمان فارسی؛ سپس مردم متوجه شده و پس از آن، به آنها ملحق شدند.(۱)
و از همانجا بود که مسلمانان، درمورد تعهدی که در مقابل خدا و رسول بر عهده داشتند، کوتاهی کرده و آن را به جا نیاوردند. چرا که قرآن کریم به مراتب فرموده:
«قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبی»(۲)
اما عموم مسلمین، نه تنها عهدی که در روز غدیر با پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و أمیر المؤمنین (علیه السلام) بسته بودند را فراموش کردند، بلکه رعایت احترام و حق خاندان پیامبر اکرم را نیز به جای نیاورده و با سکوت خود، اجازه دادند تا چنین بدعت و ستم بزرگی اتفاق بیفتد. و متأسفانه همین سستی و اهمال در امر دین از ناحیهی عموم مسلمین و شیعیان باعث میگردد تا ائمهی معصومین(علیهم السلام) یکی پس از دیگری مجبور به خانهنشینی شده و امکانی برای قیام و اصلاح جامعه نیابند.
شاید با شنیدن کلام امام باقر (علیه السلام) با جابر جُعفی، این مطلب قدری واضحتر شود.
جابر بن یزید جعفی میگوید:
به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم: آقای من، آیا این امر (حکومت) از برای شما نمیباشد؟ فرمود: بله. گفتم: پس برای چه نشستهاید و از حق و ادعای خود دست کشیدهاید، در حالی که خداوند متعال میفرماید: «و در راه خداوند جهاد کنید، آنگونه که سزاوار جهاد است. او شما را برگزیده.» امام فرمود: به همان علتی که أمیر المؤمنین از حقش دست کشید، زیرا یاور و کمککاری نیافت و آیا کلام خداوند متعال را نشنیدهای که در ماجرای قوم لوط میگوید: «کاش در مقابل شما قدرتی داشتم و یا تکیهگاه و پشتیبان محکمی در اختیارم بود.» و همچنین در نقل از حضرت نوح (علیه السلام)میفرماید: «نوح به درگاه پروردگار عرضه داشت: خدایا من مغلوب شدم، پس تو مرا یاری فرما.» و در ماجرای حضرت موسی (علیه السلام) میفرماید: «موسى گفت: خدایا، من جز بر خود و برادرم مالک و فرمانروا نیستم، پس تو میان ما و این قومِ فاسق جدایى انداز.» پس در جایی که انبیاء الهی اینگونه بودهاند، عذرِ وصیِ پیامبر پذیرفتهتر است. ای جابر! امام به مانند کعبه میماند، زیرا باید به نزد او بیایند (و گرد او جمع شوند) و او به سراغ مردم نمیرود.(۳)
بنابراین، وظیفهی مسلمین و خصوصاً شیعیان در باب ولایت، آن است که گرد امام خود حلقه زده و با اطاعت محض و واقعی از آن حضرت، و حفظ ایشان در تمام خطرات و پیروی از دستورات این بزرگواران در تمام برنامههای زندگی، امکان تشکیل حکومت عدل را برای آنان فراهم آورند. اما مردم در زمان نهضت امام حسین (علیه السلام) بد آزمونی پس دادند و از آن پس نیز تغییر عمدهای در جامعهی اسلامی و میزان التزام عملی مردم به احکام الهی و ولایت معصومین ایجاد نشد؛ تا جایی که ظالمین و ستمگران عالَم، فرصت این را یافتند که امامان معصوم (علیهم السلام) را روز به روز در فشار و سختی بیشتری گذارده و در مدت زمان کوتاهتری به شهادت برسانند.
نقل شده است که از آیت الله محمد تقی بهجت (رحمه الله علیه) نیز پرسیده شد: غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) تا کی ادامه دارد و چرا اینقدر طولانی شده است؟
آیت الله بهجت پاسخ دادند: «سبب غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) خود ما هستیم! و گر نه اگر ظاهر شود چه کسی او را میکُشد؟ آیا جن آن حضرت را میکُشد؟ یا قاتل او انسان است؟! ما از پیش امتحان خود را (با امامان معصوم) پس دادهایم که چگونه از امام تحفظ و یا اطاعت میکنیم، و یا اینکه او را به قتل میرسانیم! انحطاط و پستیِ انسان به قدری است که قوم حضرت صالح (علیه السلام)، ناقهی صالح را با اینکه وسیلهی ارتزاق و نعمتِ آنها بود، پِی کردند، آنچنان که قرآن کریم دربارهی آنها میفرماید:
«لَها شِرْبٌ وَ لَکُمْ شِرْبُ یَوْمٍ مَعْلُومٍ»(۴)
یعنی یک روز، آب سهم شما باشد و روز دیگر سهم آن شتر و روزی که او آب چاه را میخورد، در عوض به آنها شیر میداد! بنابراین همان گونه که ممکن است عقلاء، خزینه و انبار نعمت خود را نابود کنند، هم چنان که ناقهی صالح را کشتند چون از کوه بیرون آمده بود، امکان دارد که ما انسانهای عاقل! امام زمان را نیز که تمام خیرات از اوست و از ناقهی صالح بالاتر و پرفیضتر است، برای اغراض شخصیهی خود به قتل برسانیم!»(۵)
مؤید این کلام، حدیثی از امام صادق (علیه السلام) است که میفرماید:
ای زراره، به ناچار (امام) قائم از ما دارای غیبتی خواهد بود. گفتم: از برای چه؟ فرمودند: بر جان خود میترسد، و با دستشان به شکم خود اشاره کردند. (به معنای ترس از قتل.)(۶)
با نگاه به احادیث، علل و حکمتهای دیگری نیز میتوان برای این غیبت طولانی یافت نمود که در اینجا به اختصار، به برخی از آنها اشاره میکنیم.
________________________________________________________
۱)«ارْتَدَّ النَّاسُ بَعْدَ النَّبِیِ (صلی الله علیه و آله و سلم) إِلَّا ثَلَاثَهَ نَفَرٍ الْمِقْدَادُ بْنُ الْأَسْوَدِ وَ أَبُو ذَرٍّ الْغِفَارِیُّ وَ سَلْمَانُ الْفَارِسِیُّ ثُمَّ إِنَّ النَّاسَ عَرَفُوا وَ لَحِقُوا بَعْدُ.»حمد بن محمد (شیخ مفید)، الإختصاص، ص ۶
۲)سوره شوری، آیه ٢٣
۳)عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ الْجُعْفِیِّ قَالَ: … قُلْتُ یَا سَیِّدِی أَ لَیْسَ هَذَا الْأَمْرُ لَکُمْ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فَلِمَ قَعَدْتُمْ عَنْ حَقِّکُمْ وَ دَعْوَاکُمْ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ جاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَ اجْتَباکُمْ قَالَ فَمَا بَالُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) قَعَدَ عَنْ حَقِّهِ حَیْثُ لَمْ یَجِدْ نَاصِراً أَ وَ لَمْ تَسْمَعِ اللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ فِی قِصَّهِ لُوطٍ قالَ لَوْ أَنَّ لِی بِکُمْ قُوَّهً أَوْ آوِی إِلى رُکْنٍ شَدِیدٍ وَ یَقُولُ فِی حِکَایَهٍ عَنْ نُوحٍ فَدَعا رَبَّهُ أَنِّی مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ وَ یَقُولُ فِی قِصَّهِ مُوسَى رَبِّ إِنِّی لا أَمْلِکُ إِلَّا نَفْسِی وَ أَخِی فَافْرُقْ بَیْنَنا وَ بَیْنَ الْقَوْمِ الْفاسِقِینَ فَإِذَا کَانَ النَّبِیُّ هَکَذَا فَالْوَصِیُّ أَعْذَرُ یَا جَابِرُ مَثَلُ الْإِمَامِ مَثَلُ الْکَعْبَهِ إِذْ یُؤْتَى وَ لَا یَأْتِی.لی بن محمد خزاز رازی، (کفایه الأثر فی النصّ على الأئمه الإثنی عشر، ص ٢۴٧ – ٢۴٨)
۴) سوره شعراء، آیه ١۵۵
۵) کتاب بهارانه (امام غائب عجل الله تعالی فرجه در کلام آیت الله العظمی بهجت رحمه الله)، ص ٣۵
۶)یَا زُرَارَهُ لَا بُدَّ لِلْقَائِمِ مِنْ غَیْبَهٍ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ یَخَافُ عَلَى نَفْسِهِ وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ.