مهدویت"منجی"امام زمان"موعود"انتظار"متن و عکس مهدوی"شعرمهدوی"مدعیان دروغین مهدویت"انتظار"منتظر"شعرمهدی

عرفان حلقه چه میگوید؟

 

برای آشنایی بیشتر  با عرفان حلقه و اعتقادات این گروه، به چند محور زیر عنایت فرمایید که با بعضی از ابعاد عرفان حلقه آشنا شوید:

۱ـ
از مضامین کتب عرفان حلقه بر می‏آید که هرچند در عرفان حلقه تلاش می‏شود
با تأویل‏های نابجای آیات قران، تأییدات قرآنی برای خود دست‏وپا کنند؛
طاهری، رهبر این گروه هیچ اصراری بر این که تعلیمات وی، همان عرفان اسلامی
است، ندارد. به عبارت دیگر هدف از تمسک به ادله دینی این است که نشان دهند
آموزه‏های اسلامی هم تعلیمات عرفان حلقه را تایید می‏کند، نه این که این
عرفان برآمده از اسلام است. (دقت شود!) شاهد مطلب هم این است که وی اولا
عرفان خود را ایرانی معرفی میکند و فقط یک مورد از تعبیر عرفان اسلامی نام
برده است. وی نه فقط خاستگاه که ماهیت عرفان خود را جغرافیایی می‏داند، نه
دینی؛ و مأموریت خود را زنده کردن عرفان ایران می‏داند نه عرفان اسلامی. وی
پیش‏گفتار کتاب عرفان کیهانی را با عنوان «ایران و دنیای عرفان» نوشته است
و در این متن بیش از ۱۰ بار این مطلب را یادآور می‏شود که عرفان حلقه
ایرانی است.[۱] و صریحا از مأموریت خود پرده بر‏می‏دارد که «یکی از
رسالت‏های ما اعتلای عرفان ایران است.»[۲]

اشتباه نشود. اختلاف بر
سر این نیست که چرا وی از ایران دم می‏زند، مسئله این است که وی اساسا
عرفان را محصولِ دین و شریعت نمی‏داند و تلازمی بین دین‏داری و عرفان
نمی‏بیند و ادیان را حداکثر تأیید‏کننده عرفان می‏داند نه بیش‏تر. به همین
علت است که وی در کتابش حتی یک بار از پیامبر خاتم یاد نمی‏کند و تمام
سعی‏اش براین است که بگوید بدون نیاز به دین و شریعت می‏توان مستقیم با خدا
ارتباط گرفت و عارف شد. به همین جهت است که از نگاه وی اساسا نوع دین مهم
نیست؛ چرا که عرفان حلقه با دین شخصی افراد کاری ندارد.

 

۲٫ کلید‏واژه‏ای به نام شبکه شعور کیهانی که به عنوان عامل مشترک فکری
انسان‏ها، بارها در عرفان حلقه بر آن تاکید می‏شود، اگر کسی در خارج آن را
مصداق‏یابی کند؛ شبکه‏ای است که کارش در درمان‏گری خلاصه می‏شود. در عرفان
حلقه، اتصال با این شبکه از این جهت مهم شمرده می‏شود که می‏تواند دسته‏ای
از نیروهای غیرعادی را جهت درمان دیگران استخدام کند؛ نه از این جهت که
محصولِ ارتباط با این شبکه، تربیت انسان الهی و تعالی اخلاقیِ انسان باشد.
در عرفان حلقه، نه پیش شرط استفاده از این شبکه، تقوی و پرهیزگاری است (چرا
که مولف کتاب انسان از منظر دیگر صریحا می گوید: پاکی یا ناپاکی افراد و
گناهکاری و بی‏گناهی، برای ارتباط با این شبکه تفاوتی نمی‏کند)،[۳] و نه
نتیجه اتصال افراد با این شبکه، تحصیل فضایل اخلاقی است؛ چرا که در فرایند
درمان، اتصال گیرنده به تهذیب نفس دعوت نمی‏شود و اساسا نقص و کمبودی با
نامِ رذیلت اخلاقی در روح و روان تصویر نمی‏شود که انسان برای رفع عیب
دنبال دستورالعمل، رهنمود و برنامه‏ای برای تهذیب نفس باشد. اصولا نه
درمان‏گر و نه درمان‏شونده هیچ کدام با این قصد و هدف پا در این مسیر
ننهاده‏اند. البته هر‏چند در ابتدا شعار کمال‏گرایی در عرفان حلقه مطرح
می‏شود؛ در ادامه انرژی روحی افراد برای اتصال و درمان‏گری بکارگیری شده و
پیمودن مسیر کمال و تعالی، کسب فضایل اخلاقی و کنار‏گذاشتن خصایص منفی
نادیده گرفته می‏شود.

 

 

۳٫ از نظر ظاهری انسان نمی‏تواند عاشق خدا شود، چرا که از نظر وی راه فهم خدا مسدود است.

 

او می‏گوید: انسان
نمی تواند عاشق خدا شود، زیرا انسان از هیچ طریقی قادر به فهم او نیست و
در حقیقت خدا عاشق انسان می‏شود و انسان معشوق می‏باشد و مشمول عشق الهی. و
انسان می تواند فقط عاشق تجلیات الهی، یعنی مظاهر جهان هستی شود
.[۵]

از گفته وی روشن می‏شود که انسان فقط باید با مخلوقات کار داشته باشد نه با خودِ خدا. این در حالی است که قران کریم

صریحا می‏گوید: انسان‏های با ایمان به طور عمیق عاشق خدایند. «الذین امنوا اشد حبا لله»[۶]

روشن
است وی در جملات بالا، دچار یک مغالطه شده‏است و آن این است که عشق خدا به
انسان را مانع عشق انسان به خدا تصورکرده و شناخت خدا از طریق مخلوقات و
آیاتش را مانع ارتباط مستقیم با خدا دانسته و جمع بین این دو را محال فرض
کرده است. بعلاوه وی تجلیات را منحصر در جهان هستی مادی معرفی می‏کند[۷].
یادآور می‏شویم که هرچند دستیابی به کنه ذات خداوند امکان ندارد؛ اما کنه
ذات، غیر از شهود اسماء و صفات و فنای در ذات بی‏کران اوست. همین‏طور اگر
کسی عاشق تجلیات الهی شود، چنین تجلیاتی مانع عشق به خود خداوند نیست.
آن‏چه عرفان حلقه بر آن تاکید دارد که باید به شناخت مخلوقات الهی اکتفا
کرد؛ همان شناخت عقلی در متون دینی است که به سیر آفاقی معروف است. در سیر
آفاقی هرچند انسان تدبیر نظام احسن و حکمت صانع را درک می کند، اما این
شناخت با شهودِ درونی متفاوت است و با این سیر، شهود عرفانی و معرفت قلبی
محقق نمی‏شود. سیر آفاقی در بردارنده این است که موجودات عالم، صُنع خداوند
و آیت حق و آیینه آفریدگار دیده شوند؛ ولی همه این‏ها خارج از نفس
انسان‏اند و تنها طریق وصول حقیقی به معرفت توحیدی، سیر انفسی است که غایت
آن شهود عرفانی است.[۸] بنا بر این آن چه که در عرفان حلقه تحت عنوان ادعای
خودشناسی و شهود مطرح است؛ نه به معرفت نفس منتهی می‏شود و نه به شهود و
معرفت حق منجر می‏گردد؛ چرا که در عرفان حلقه هیچ‏گاه راهی برای سیر انفسی
پیشنهاد نمی‏شود.

در عرفان حلقه ادعا می‏شود علت امراض جسمی و
روانی، نیروهای نامرئی به نام موجودات غیر‏ارگانیک است که در کالبد
انسان‏ها نفوذ کرده‏اند. به همین دلیل به دیگران قول بیرون آوردن این
موجودات داده می‏شود و با شعار «برون‏ریزی» به عملیات درمان می‏پردازند.
اما باید دید آن‏چه که به نام دفع نیروهای غیرارگانیک در جلسات و نشست‏های
درمانی حلقه اتفاق می‏افتد؛ چیست؟ آیا آن چه که تحت نام فرادرمانی و
برون‏ریزی در این جلسات صورت می‏پذیرد، درون‏ریزی است یا برون‏ریزی؟

واقعیت
این است که آن‏چه در عمل دیده شده و نیز بنا‏بر حکایت افرادی که در عرفان
حلقه تحت درمان رفته‏اند، عمل برون‏ریزی قصه دیگری دارد و لازم است که
ماهیت اتصالات در عرفان حلقه به گونه‏ای دیگر تحلیل شود. مطلب این است که
هر چند در کوتاه مدت در سایه تلقین و ایجاد ذهنیت و تصرف در هیجانات فرد،
نوعی تسکین در درون فرد احساس می شود، اما بعد از گذشت مدتی، موجوداتی به
زندگی این افراد وارد می شوند که منجر به اختلال روانی و درونی و از هم
پاشیدگی سلامت روانی ایشان می گردد. البته بستری که باعث می‏شود این نیروها
بتوانند به راحتی بر دیگران تاثیر گذارند همان است که در عرفان حلقه از آن
تحت عنوان «شاهد محض» یاد می‏شود. به عبارت دیگر این نیروها که در سایه
«عمل شاهد» و «تسلیم و ناظر بودن» در درمان شونده‏ها، قدرت ورود پیدا
می‏کنند، همان تسلط جنیان و شیاطین بر روان افراد است. یعنی چیزی که به نام
برون‏ریزی نیروی‏های موذی انجام می‏شود؛ در حقیقت وارد کردن جن و نیروهای
شیطانی به زندگی افراد یعنی «درون‏ریزی» است.

 

 

روشن است که ارتباط با اجنّه و ارواح هر چند که واقعیت دارد اما حقیقت
ندارد، به این معنا که با واسطه این قدرت‏ها نمی‏توان به هیچ تعالی و کمالی
دست‏یافت و این فرایند صرفا یک تغییر است، نه تکامل و رشد روحی.

ممکن
است بعضی از این که شیاطین هم بتوانند شبیه درمان را ایجاد کنند، تردید
داشته باشد، اما باید دانست روایات هم این معنا را پذیرفته‏اند. راوی از
امام صادق پرسید: اصل سحروجادوچیست؟ وکار جادوگر با تمام عجایبى که
درباره‏‏اش آمده چگونه است؟ امام فرمود:

«
سحر و جادو چند گونه است: یک نوع آن مانند طبّ و پزشکى است، همان‏طور که
پزشکان براى هر دارویى درمانى قرار مى‏دهند، همین‏طور است علم جادو و سحر؛
با فریب براى هر سلامتى آفتى مى‏سازند، وبراى هر درمان دردى، وبراى هر معنى
حیله‏اى.»
[۱۰]

نتیجه

این‏که
این‏گونه درمان‏گری‏ها اگر گاهی در ظاهر خود را مثبت نشان‏دهد و انسان را
اندکی به مرز درمان نزدیک‏کند، به تعطیلی قوای معنوی و الهی انسان منجر
می‏شود؛ چنان‏که حالت خشوع و خضوع کم‏رنگ می‏شود و بسیاری از گرایش‏های
منفی در ساحت روح انسان فعال می‏شود.

 

پی نوشت ها :

[۱]. انسان از منظر دیگر، ص ۴۱

[۲]. انسان از منظر دیگر ص ۶۰

[۳]. همان ص اول کتاب.

[۵]. عرفان کیهانی.ص۱۲۴٫

[۶]. بقره ۱۶۵٫

[۷] . انسان از منظر دیگر صص ۱۴به بعد. اضافه می‏شود که تحلیل وی از آگاهی هم نگاهی مادی است.

[۸].وحدت از دیدگاه عارف و حکیم، حسن زاده آملی، تشیع ۱۳۸۶ ص ۴۰

[۱۰]. احتجاج-ترجمه جعفرى ج‏۲۲۰۳

منبع پرسمان

 

اشتراک گذاری

ارسال یک دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.