مهدویت"منجی"امام زمان"موعود"انتظار"متن و عکس مهدوی"شعرمهدوی"مدعیان دروغین مهدویت"انتظار"منتظر"شعرمهدی

استقرار حکومت و گناه مردم

۳

 

آیا بعد از استقرار حکومت آن حضرت گناهی صورت نخواهد گرفت؟

مهم ترین عامل صدور گناه از انسان طمع و حرص او به اندوختن مال دنیا و احساس نیاز انسان به متاع دنیا است.

وقتی انسان به قدر کفایت از مال و ثروت بهره‏ مند گشته و عزت و آبروی اجتماعی بیابد و بینش او الاهی شود و دنیا و متاع آن برایش بی ارزش گردد و به یقین برسد که تمامی وعده‏ های الاهی حق ‏اند و – گرچه دیگران نخواهند و نپسندند و در سر راه تحقق آن مانع بتراشند – بالاخره محقق خواهند شد. اگر انسان به یقین برسد که معاد و حساب و کتابی در کار است و بهشت و آنچه در آن است قابل مقایسه با عمر دنیا و آنچه در آن است نبوده، دیگر انگیزه‏ای برای ارتکاب گناه باقی نمی‏ماند. به خصوص که بنابر برخی روایات و استدلالهای برخی محققان فرزانه، عمر ابلیس نیز با قیام حضرت (ع) تمام خواهد شد و به استناد برخی روایات آن ملعون به دست نبی اکرم (ص) در بیت المقدس ذبح خواهد شد و تسویلات و وسوسه‏ها و تزیین‏های او هم منقطع می‏گردد(۱)

از طرف دیگر، موانع بی شماری مثل حکومت عدل فراگیر که رهایی از عدالت آن امکان ندارد، محیط امن و امان و سالم و عدم پذیرش فساد و تباهی و گناه از طرف عموم مردم، مانع صدور گناه خواهد بود، پس انگیزه، مفقود و مانع، موجود می‏شود. لذا گناه صادر نمی‏شود، در این زمینه نیز احادیث فراوان است، از جمله:

امام صادق (علیه السلام) آن دوران را این گونه توصیف می‏کنند: “روابط نامشروع، مشروبات الکلی و رباخواری از بین می‏ رود، مردم به عبادت و اطاعت روی می ‏آورند، امانت ها را به خوبی رعایت می ‏کنند، اشرار مردم، نابود می‏ شوند و افراد صالح باقی می‏ مانند”.(۲)

و پیامبر (ص) می‏فرمایند: “خداوند به وسیله‏ ی مهدی (عج) از امت رفع گرفتاری می‏کند، دل‏های بندگان را با عبادت و اطاعت پر می‏کند و عدالتش همه را فرا می‏گیرد. خداوند به وسیله او دروغ و دروغ گویی را نابود می‏سازد. روح درندگی و ستیزه جویی را از بین می‏برد و ذلّت بردگی را از گردن آنها بر می‏دارد”.(۳)

۱) ر. ک: المیزان، عربی، ج ۱۴، ذیل آیه ۳۶، سوره‏ی حجر، ص ۱۶۰، ۱۶۱، ۱۷۵.

۲) منتخب الاثر، ص ۴۷۴؛ الزام الناصب، ص ۲۲۸؛ الملاحم والفتن، ص ۵۴، منقول از، روزگار رهایی، ج ۲، ص ۶۰۰.

۳)بحار، ج ۵۱، ص ۷۵؛ الملاحم والفتن، ص ۵۶؛ غیبت شیخ طوسی، ص ۱۱۴ و….

اشتراک گذاری

ارسال یک دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.