شعر مهدوی شب یلدا ، جواد هاشمی
روزگاران همه را درشب یلدا ماندیم
درتب حسرت و در تاب تمنّا ماندیم
تا شنیدیم تویی منجی و خواهی آمد
به مناجات نشستیم و به نجوا ماندیم
برسر جادّه، سجّادهی صبر افکندیم
چشم برکعبهی موعود به صحرا ماندیم
با دعا بر تو همه روزه نمازی داریم
روی برقبلهی رویت به مصلّا ماندیم
«رفت حاجی به طواف حرم و باز آمد
ما به قربان تو رفتیم و همانجا ماندیم»
تو همانی که همه نور و حضوریّ و ظهور
ما همانیم که در غیبت کبری ماندیم
عجب این نیست شکیباییمان را ببرد
عجب این است به هجرتو شکیبا ماندیم
درفراق تو دریغا! که غزل کم گفتیم
وَ اگر هم که سرودیم، در آن وا ماندیم
واژهها در صف توصیف شما مانده و ما
آه! از قافلهی قافیهها جا ماندیم
شاعر: جوادهاشمی(تربت)
زیبا بود ممنون
سلام.
اینجا چی میگه هم در مورد روزه میگه و هم نماز!!!نفهمیدم واقعا…
با دعا بر تو همه روزه نمازی داریم
روی برقبلهی رویت به مصلّا ماندیم
سلام
منظور روزه نیست. شما روز بخونید.خودمونم در گفتارهامون میگیم: چند روزه یاد امام زمان نکردم:(
در مصراع اول که اوردین معنیش میشه:
با دعایی که برای تو(امام زمان) هر روز(همه روزها) نماز داریم.در واقع با دعا برای امام عصر انگار نماز میخونیم. توضیح زیاد میشه ارائه کر که صلاه به معنی دعاست و اینجا شاعر دعای برای حضرت رو خطاب به حضرت با عبارت نماز اوردند.
سلام عالیه