مهدویت"منجی"امام زمان"موعود"انتظار"متن و عکس مهدوی"شعرمهدوی"مدعیان دروغین مهدویت"انتظار"منتظر"شعرمهدی

پابه‌پای سحر از کوه و کمر می‌آیی

پابه‌پای سحر از کوه و کمر می‌آیی
من و دیدار تو؟ افسوس! مگر می‌آیی؟

روح اسطوره‌ای‌ات حاملۀ طغیان است
موج‌ بر دوش ز دریای خطر می‌آیی

می‌چکد شور ز شولای حماسی‌نامت
آتشین جلوه‌ای، از برج سحر می‌آیی

شال سبز تو بر آن گردن الماس‌تراش
یال در یال کدام اسب کهر می‌آیی؟

تشت خورشید ز باروی فلک می‌افتد
تا ز پشت قلل حادثه در می‌آیی

جوی چشمان تو از جاری ایهام پر است
گرم جوشی و گریزان به نظر می‌آیی

می‌پرد پلک اهورایی تندیس ظهور
غایب حاضر من! کی ز سفر می‌آیی؟

اشتراک گذاری
1 دیدگاه
  1. online drugstore می گوید

    Now I am ready to do my breakfast, after having my breakfast coming yet again to
    read more news.

ارسال یک دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.