مهدویت"منجی"امام زمان"موعود"انتظار"متن و عکس مهدوی"شعرمهدوی"مدعیان دروغین مهدویت"انتظار"منتظر"شعرمهدی

سر درس امامت ۳۳ (ضرورت وجود امام ۴)

 ۳۶-۱

  1. در درس قبل بیان شد که راه شناخت سعادت تنها از طریق «امام» میسر است. اوست که در میان معرکه آراء و در زمان فزونی جاه طلبان پر مدعا – که هر کدام به دنبال منافع خویش گروهی از افراد بشر را به قهقرا برده، ظلمت شقاوت را به ایشان نور هدایت می نمایانند – مسیر حقیقی کمال را به بشریت ارائه می کند و آنها را از پرتو پرفروغ سعادت بهرمند می سازد و در حقیقت قبل از تحقق هدایت تکوینی به هدایت تشریعی آنها اقدام می نماید.
  2. بنابراین اولین دلیل بر ضرورت امام «هدایت تشریعی امام» است. این امر از اهمیت فوق العاده ای در جامعه مسلمین امروزی برخوردار است. امروز در بین ما مسلمانها – که جمعیت بسیاری در این کره خاکی یافته ایم – کدام حق می گوییم؟ روش و سیره کدام یک از فرقه های ما صحیح است؟ نحوه عبادات کدام یک از مذاهب ما مقبول درگاه الهی است؟ اعتقادات کدام یک از گرایش های اسلامی، اعتقاداتی صحیح و مطابق با واقعیت است؟ آیا برای حل این همه اختلاف نباید پس از پیامبر اکرم مرجعی برای رفع اختلاف وجود داشته باشد؟
  3. شرایط دشوار زندگى پیامبر اسلام مانند چند سال محصور بودن در شعب ابیطالب و ده سال جنگ با دشمنان اسلام، اجازه نمى‌داد که همه احکام و قوانین اسلام را براى عموم مردم، بیان کند و همان اندازه هم که اصحاب فرا مى‌گرفتند ضمانتى براى محفوظ ماندن نداشت. حتى کیفیت وضو گرفتن آن حضرت که سالها در مرئى و منظر مردم بود مورد اختلاف، واقع شد. در جایى که احکام چنین عملى در معرض اختلاف باشد – عملى که روزانه مورد حاجت همه مسلمانان بوده و هست و انگیزه چندانى براى تغییر و تحریف عمدى ندارد – خطر اشتباه در نقل و تحریفات عمدى در مورد احکام دقیق و پیچیده و اعتقادات اصیل اسلامی به ویژه احکام و اعتقاداتی که با هوسهاى افراد و منافع گروهها برخورد مى‌کند به مراتب بیشتر خواهد بود.
  4. اکنون شاید بهتر بتوانیم مراد امام صادق را در این روایت دریابیم که فرمود: «خداوند زمین را وا نمی گذارد مگر اینکه عالم [و امامی] در آن وجود داشته باشد که فزونی و کاستی را بشناسد به گونه ای که اگر مومنان چیزی [بر دین] افزودند آن را رد نماید و اگر چیزی [از دین] کاستند آن را برای ایشان کامل نماید و اگر اینگونه نبود امر دین بر مسلمین مشتبه می شد و حق از باطل جدا نمی گردید» (بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۲۱)
اشتراک گذاری

ارسال یک دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.