مهدویت"منجی"امام زمان"موعود"انتظار"متن و عکس مهدوی"شعرمهدوی"مدعیان دروغین مهدویت"انتظار"منتظر"شعرمهدی

حضور امام حسن عسکری (ع) در آران و بیدگل

مدعیان دروغین مهدویت

نقدوبررسی ادعایی در خصوص حضور امام حسن عسکری (ع) در آران و بیدگل

در ایران اسلامی، امامزادگان بسیاری مدفون هستند و از جمله مباحث مطرح در این زمینه، صحت انتساب آنان به امامان می‌باشد.

در کتابی که درسال (۱۳۹۰ش)، تحت عنوان «نگینی بر انگشتر کویر»[۲] در احوال فاطمه، دختر امام حسن عسکری ۷به رشته‌ تحریر در آمده، نویسنده درصدد اثبات حضور امام حسن عسکری۷ در منطقه آران و بیدگل است و نیز این‌که امامزاده سیده فاطمه فرزند ایشان است.

وی در ادامه از دلایل و چگونگی آمدن حضرت نیز سخن گفته است. به هررو، این کتاب با دیدی جامع وعلمی به موضوع مورد بحث نپرداخته و دارای کاستی‌های فراوانی است. نقدهای وارد بر این کتاب در سه حوزه نقد محتوایی، استنادی و ساختاری قابل طرح و بررسی است:

۱٫نقدهای محتوایی

الف: استناد به حدسیات شخصی

نویسنده کتاب یکی از دلایل ورود امام، به منطقه آران وبیدگل را این گونه بیان می­کند:

توضیح این‌که ما از وضعیت مختلف آن عصر چهل حصاران[۳] اطلاعی نداریم. احتمال این که موقعیت و مسائلی حاد ایجاب شده که اقتضا می‌نموده آن حضرت بر این منطقه عنایت و تفضلی بنماید؛ همان‌گونه که ضرورت اقتضا نموده وقتی مردم چهل حصاران و کاشان و فین نزد امام باقر۷رفته و درخواست راهنما و پیشوا نمودند، ایشان حضرت سلطانعلی را که از دلبندان خود بود، به همراه آنان فرستاد (هاشمی‌تبار بیدگلی، ۱۳۹۰: ۸۹).

یکی دیگر از دلایل آمدن امام را، قرار دادن خدام صالح برای نظارت بر امورات بقاع و زنده نگه داشتنن آثار و ابنیه‌ اولاد و احفاد ائمه ذکر می‌کند ( همان: ۹۵). در این دو استدلال، دلیل قانع کننده­ای برای حضور امام در آران و بیدگل ارائه نمی ­شود، و نویسنده به دلایل حدسی استناد می کند. در دلیل اول، علت حضور امام را صرف احتمالی دانسته و شاهدی نیز برای آن ذکر نشده و برای دلیل دوم نیز هیچ سندی ذکر نگردیده است.

ب: استنادبه دلایل ذوقی

نویسنده، یکی ازجهات حضور امام را در آران و بیدگل، تجلیل مقام امامزادگان بیان می­کند. او در توضیح این دلیل می­نویسد:

یکی از دلایل، روشن نمودن و بیان عظمت و قدر و مقام جلالت امامزادگان در نزد خداوند است که جز خدا و امام معصوم کسی بر آن واقف نیست. لذا برای درک و شناخت بیش‌تر و تمسک به ذیل عنایت آن بزرگواران، لازم به نظر می‌رسد امام در مجمعی قدر و مقام امام‌زاده‌ای را بیان نموده، تا مردم بهره‌ای بیش‌تر از انوار مقدسه آنان ببرند.

نویسنده در ادامه، دو حدیث از امام رضا و امام حسن مجتبی۸ در ثواب زیارت امامزاده هادی، فرزند امام سجاد۷ و امام‌زاده هاشم، فرزند امام علی ۷ذکر می‌کند (همان: ۹۵-۹۶). در این دلیل، حدیثی در فضیلت و شأن امامزادگان مدفون در آران و بیدگل از امام حسن عسکری۷نقل نشده و صرف نقل روایت در شأن و مقام امامزاده‌ای نمی‌‌تواند دلیل زیارت امام از آن امامزاده‌ باشد. به عنوان نمونه هیچ منبعی نقل نکرده که امام حسن مجتبی۷به زیارت امامزاده هاشم آمده باشد. ذوق­گرایی نویسنده دراین دلیل، به خوبی مشهود است.

ج: استنادبه دلایل غیرمربوط

یکی از دلایل دیگر نویسنده، خط سیر و مسیر عبوری است که برای رسیدن به خراسان ازدل کویر می گذرد. او در توضیح این دلیل می­نویسد:

یکی از دلایل نقلی که می‌توان درباره‌ ورود امام عسکری۷به چهل حصاران به آن استناد کرد، خط سیر و جاده‌‌ای بوده که از دل کویر به ناحیه خراسان وارد می‌شد. مورخین از ابن‌حوقل و ابن‌خردابه گرفته تا حمدالله مستوفی درباره این خط سیر اتفاق‌نظر دارند و درباره عبور امام رضا۷ از مدینه تا مرو یکی از راه‌هایی را که نقل نموده‌اند؛ همین مسیر است که احتمالاً امام حسن عسکری۷ نیز از همان خط سیر عبورکرده و ازچهل حصاران و بیدگل گذشته‌اند. در این قسمت، به چند سند و نقل در باب مسیر حضرت امام حسن عسکری۷و چگونگی عبور ایشان از کویر اشاره می‌نماییم.

نویسنده در ادامه، برخلاف ادعای خود، سندی در مورد سفر حضرت ارائه نمی‌دهد (همان: ۱۰۱ـ۱۰۵). همان‌طور که اشاره شد، در این دلیل، سندی برای سفر امام ارائه نمی‌شود و این‌که یکی از مسیرهایی که از عراق به مرو منتهی می‌شود، از دل کویر و ناحیه آران و بیدگل می‌گذرد و فرض این‌که امام رضا۷و حضرت معصومه۳این مسیر را طی کرده‌ باشند؛ این امر نمی‌تواند دلیل بر خروج امام از سامرا و رفتن ایشان به مرو باشد.

علاوه بر این، مسیری که امام رضا۷ طی کرده‌ و در تمام نقاطی که از آن‌جا عبور کرده‌اند، اثری از عبور ایشان به چشم می‌خورد و قدمگاه‌ها و مساجد زیادی ساخته شده است (عرفان‌منش، ۱۳۷۶: ۹ ـ ۱۳۴) و همان‌گونه که در گرگان که احتمال حضور امام حسن عسکری ۷به وسیله طی‌الارض وجود دارد، قدمگاه و مسجدی به نام آن حضرت ساخته شده است (هاشمی‌تبار بیدگلی، ۱۳۹۰: ۱۲۲ ـ ۱۲۳)؛ باید مانند امام رضا۷در تمامی این مسیر اثری از عبور ایشان یافت شود؛ در حالی که هیچ قدمگاه و مسجدی به نام ایشان در مسیری که نویسنده به عنوان مسیر عبور حضرت ذکر کرده است؛ وجود ندارد. مسجدی نیز که در قم به نام ایشان است، به گواهی تاریخ به دستور آن حضرت و به وسیله وکیل ایشان، احمد بن اسحاق اشعری ساخته شده است (فقیهی، بی‌تا: ۱۲۳). لذا این مسجد، دلیلی بر حضور آن حضرت در قم محسوب نمی‌شود.

د: تناقض گویی

نویسنده، بعد از بیان دلایل نقلی در فصل چهارم کتاب، در فصل پنجم با عنوان «چگونگی آمدن امام حسن عسکری۷ به چهل حصاران و بیدگل» به زعم خود دلیل عقلی طرح کرده و می‌نویسد:

این امر برای ما مسلمانان و شیعیان ثابت، قطعی و یقینی است که حجت خدا عین‌الله الناظره است و از حالات و کارهای رعیت مطلع است، و دنیا در نزد امام، مانند درهم در دست یکی از ماها است؛ چنان‌که دراخبار بسیاری که اکثر آن‌ها در جلد هفتم بحار آمده است…

وی در ادامه احادیثی را در این موضوع نقل ‌کرده و برای اثبات این‌که امام معصوم با قدرتی که بر تکوین دارد، می‌تواند همه ‌جا حضور یابد، نمونه‌هایی از طی‌الارض ائمه: را ذکر می‌کند که فقط یکی از آن‌ها به امام حسن عسکری۷،‌ مبنی بر طی الارض حضرت به جرجان مربوط است. نویسنده بعد از ذکراین دلایل و شواهد باکمک دلایل نقلی این‌گونه نتیجه می‌گیرد:

پس، با بیان این وقایع و حوادث که نمونه‌ای چند از ده‌ها و صدها نمونه از زندگی ائمه بزرگوار شیعه است، دیگر جای هیچ‌گونه شک و شبهه‌ای باقی نمی‌ماند که امام عسکری۷با طی الارض به ایران و زیارت جدش، علی بن موسی الرضا ۸آمده باشد و به جهات مختلف که در صفحات قبل گفته شد، در چهل حصاران هم نزول اجلال فرموده باشد و شیعیان به خدمت او رسیده باشند و از طرف دیگر از نظر دشمنان در همان زندان عسکر باشد (هاشمی‌تبار بیدگلی، ۱۳۹۰: ۱۰۷ ـ ۱۱۸).

دلیل ذکر شده دلیل عقلی نیست؛ بلکه دلیل نقلی است؛ همان‌طور که نویسنده این دلیل را از روایات استفاده می کند. علاوه بر این، این‌دلیل صرفاً امکان حضور امام در طوس را باطی الارض ثابت می‌کند؛ اما برای وقوع چنین سفری باید دلیل خاص ارائه شود؛ در حالی که در هیچ کتابی، طی‌الارض امام حسن عسکری۷به طوس جهت زیارت امام هشتم نقل نشده و تنها طی الارض امام به جرجان نقل شده است، که این نیز خواهد گذشت که به لحاظ سند، قابل اعتماد نیست. دلایل نقلی، علاوه بر این‌که به کمک این دلیل نمی‌آید، با این دلیل در تناقض است؛ زیرا دلایل نقلی که نقد آنان گذشت، بر سفر عادی امام دلالت داشته ونویسنده در این دلیل به تناقض گویی دچار شده است؛ زیرا در دلایل قبلی تمام هدف او این است که سفر عادی امام را ثابت کند؛ از این رو، خط سیر و مسیر حرکت امام را ترسیم می‌کند؛ اما دراین دلیل، چگونگی آمدن امام را با طی الارض ثابت می­کند.

۲٫نقدهایی استنادی

الف:استناد به منابع مجهول وضعیف

نویسنده، علت حضور امام را آران و بیدگل این‌گونه مطرح کرده است:

در تذکره‌ امامزادگان منقول است:

در هر مکانی که مرقد امامزاده‌ای بود و امام حسن عسکری۷در آن‌جا قدم می‌نهادند، دستور بازسازی و تعمیرات لازم نمای آن را صادر می‌کردند. از این رو، کشف و بازسازی توسط امام و معرفی آن بزرگواران به وسیله حجت حق، می‌تواند دلیلی دیگر بر آمدن حضرت باشد.

او همچنین دلیل دیگر حضور را این‌گونه می‌نویسد:

چون این بقاع متبرکه، منبع درآمدی در ابتدای امر نداشتند؛ در همه تذکره‌جات مکتوب است، چه امام رضا۷ و چه امام عسکری۷ در موقع زیارت فلان امامزاده مبلغی را صرف حفر قنات یا مزرعه‌ای می‌نمودند تا منبع درآمدی جهت شمع و چراغ و غیره برای بقاع متبرکه باشد (همان:۹۵-۹۴).

نویسنده مستند خود را تذکره‌ امامزادگان ذکر می‌کند؛ اما مشخصاتی از تذکره‌هایی که این سخن را نقل کرده‌اند، ارائه نمی‌دهد. در حقیقت، نویسنده به منبعی مجهول استناد کرده است و روشن نیست تذکره­­­هایی که او به آن‌ها استناد داده است به مرقدهای امامزادگان آران و بیدگل ارتباطی دارد یا خیر. علاوه براین،تذکره‌ها معمولاً سند ندارد و از کتاب‌های متأخر نقل شده‌اند؛ همان‌گونه که در تذکره امامزاده هاشم بن‌علی بیان خواهد شد.

ب: استناد به منابع ضعیف وغیرمعتبر

منابعی که نویسنده برای سفر امام حسن عسکری۷وتوقف آن حضرت در آران و بیدگل و وفات دختر هفت یا هشت ساله ایشان به نام فاطمه و دفن جسد او درجوار امامزاده هاشم ذکر می کند، عبارتند از: تذکره امامزاده هادی، فرزند امام سجاد ۷؛ کتاب تحفه‌های هاشمیه و جنات الثمانیه؛ تذکره‌ امامزاده هاشم بن‌علی؛ زبده التصانیف و بهجه الواعظین (همان: ۶۲ ـ۶۳‌ و ۹۰). براساس آنچه نویسنده خود به آن اذعان دارد، تمام منابع ذکرشده باواسطه یا بدون واسطه از دو کتاب زبده‌التصانیف و بهجه‌الواعظین نقل شده است (همان:۶۳ ـ۶۴). این دو کتاب مورد بررسی قرار می‌گیرد:

زبده التصانیف، کتابی فارسی است‌که توسط حیدر بن محمد خوانساری در قرن یازدهم هجری با موضوع عقاید نگاشته شده. (طهرانی: ۱۴۰۳، ج۱۲: ۲۲ـ۲۳) که شامل یک مقدمه، دوازده باب (هر باب، دوازده فصل و یک خاتمه) می‌باشد. فصل نهم از باب هفتم این کتاب، به امام رضا۷ و فصل یازدهم این باب به امام حسن عسکری۷و حضرت مهدی۴اختصاص یافته و در بخشی از آخر کتاب به فضیلت زیارت و آداب آن پرداخته شده است. انتظار می­رفت در این فصول، سفر امام به سرزمین طوس و توقف ایشان در آران و بیدگل ذکر شود؛ در حالی که این‌گونه نیست. علاوه بر این، در فصل دوازدهم، باب هفتم در بیان مشخصات فردی اهل‌بیت:، فقط حضرت حجت۴ را فرزند امام حسن عسکری۷معرفی ‌کرده و می‌نویسد:

یازدهم امام حسن عسکری۷… ولد خلفش همین صاحب الامر۴ می‌باشد (خوانساری، بی تا: ۱۳۰).

در مورد کتاب بهجه الواعظین: از مؤلف و محتوای این کتاب اطلاعی به دستمان نرسید و به­رغم تلاش فراوان، این کتاب در کتابخانه‌ آیت الله مرعشی نجفی هم یافت نشد و در کتاب‌هایی که به معرفی کتاب‌ها اختصاص یافته‌ و مشخصات کتاب‌ها را از نام نویسنده و موضوع کتاب ارائه می‌دهند، مانند الذریعه الی تصانیف الشیعه آقابزرگ طهرانی و نیز کشف‌الاستار عن وجه الکتب و الاسفار خوانساری؛ این کتاب معرفی نشده بود. عدم معرفی کتاب، گویای عدم توجه علما به این کتاب است. علاوه بر نقدهای وارد بر این دو کتاب، بر فرض این‌که در آن‌ دو کتاب این سفر ذکرشده باشد، به‌دلیل این‌که نگارش این دو بعد از قرن یازدهم هجری و جزء منابع مطالعاتی محسوب می‌شود و در کتاب‌های متقدم، مانند تاریخ قم که فصلی را به ورود علویان اختصاص داده‌ (اشعری قمی، ۱۳۸۵: ۵۳۶ ـ ۶۷۵)؛ به عبور امام حسن عسکری۷ از منطقه آران و بیدگل که در آن زمان از توابع قم بوده؛ اشاره‌ای صورت نگرفته است (هاشمی‌تبار بیدگلی، ۱۳۹۰: ۲۸)؛

این مطلب قابل اعتنا نمی‌باشد و علاوه بر این، علمای انساب که وفات فاطمه دختر حضرت را نقل کرده‌ (ر.ک: فخر رازی، ۱۳۷۷: ۹۲ ـ ۹۳ و رجایی، ۱۳۸۵، ج۲: ۳۱)؛ شهری را برای محل وفات ایشان ذکر نمی‌‌کنند. همین امر، دلالت دارد که او در همان سامرا که متبادر به ذهن است، از دنیا رفته و در همان‌جا دفن گردیده است و اگر در جای دیگری غیر از سامرا رحلت کرده بود، کتاب‌های انساب آن را یادآور می‌شدند.

ج: استنادبه منابع غیرمرتبط

نویسنده، منابعی را برای سفر امام حسن عسکری۷، به سرزمین طوس، جهت زیارت امام رضا۷ و توقف آن حضرت در آران و بیدگل ذکر کرده که در آن منابع، از این سفرسخنی به میان نیامده است. این منابع عبارتند از: کنزالانساب، بهرالنصاب، بحارالانوار، کرامات الصالحین، مجموعه زندگانی چهارده معصوم:، حدیث اهل‌بیت: (هاشمی‌تبار بیدگلی، ۱۳۹۰: ۹۱ ـ ۹۲). این منابع علاوه براین‌که به بحث ارتباطی نداشته و بر مورد ادعا شده دلالت ندارد، از لحاظ سند و محتوا دارای اشکالاتی به شرح ذیل است:

در کتاب بحارالانوار، در مورد طیّ الارض امام حسن عسکری۷ به جرجان روایتی بیان شده (مجلسی، ۱۳۶۳، ج۵۰: ۲۶۲ ـ ۲۶۳). این روایت که از کتاب الخرائج و الجرائح نقل گردیده (قطب رواندی، ۱۴۰۹، ج۱: ۴۲۴ ـ ۴۲۵)؛ از لحاظ سند ضعیف است؛ زیرا در سند روایت، جعفر بن شریف وجود دارد که آیت الله خویی;، او را مجهول و روایتش را ضعیف می‌داند (خویی، بی‌تا، ج۴: ۷۳) و مؤلف کتاب کرامات الصالحین، موضوع طی الارض امام به جرجان را از بحارالانوار نقل کرده (شریف رازی، ۱۳۷۵: ۱۹۰) که نقد آن گذشت.

کتاب بهرالنصّاب، هم از لحاظ سند و هم از لحاظ محتوا موردخدشه ومناقشه واقع شده است. نویسنده کتاب نگینی بر انگشتر کویر، کتاب بهرالنصّاب را از آثار ابومخنف لوط بن یحیی خزاعی برمی‌شمارد؛ اما در پاورقی در توضیح شخصیت ابومخنف، او را ابومخنف لوط بن یحیی بن سعید بن مخنف بن سلیم ازدی عامدی کوفی معرفی می‌کند. از آن‌جا که طبق نقل خود نویسنده، به استناد کتاب کشف الارتیاب، ابومخنف، در یکی از سال‌های (۱۵۱، ۱۵۷، ۱۵۸هـ. ق) از دنیا رفته است (هاشمی‌تبار بیدگلی،۱۳۹۰: ۹۱)؛ به طور طبیعی نباید حوادث مربوط به سال‌های امامت امام حسن عسکری۷ (۲۵۴ـ۲۶۰ه‍ ق)، در کتاب ایشان باشد. این‌جا دو احتمال مطرح می‌شود:

۱.مؤلف کتاب شخص دیگری است و انتساب این کتاب به ابومخنف درست نیست؛

۲.بخشی از این کتاب، از سوی ابومخنف نگاشته شده و شخص دیگری، حوادث سال‌های بعد از وفات ابومخنف را به این کتاب افزوده است. آقابزرگ طهرانی قول دوم را تأیید می‌کند. او درباره این کتاب می‌نویسد:

این کتاب که در سال هزار و دویست و شصت و هشت به فارسی چاپ شده است ابتدای آن ترجمه اقوال و گفتار ابی‌مخنف و قسمت آخر کتاب، به قلم نصرالله تفرشی نگاشته شده و ایشان کتاب بهرالنصاب را کامل کرده است (طهرانی، ۱۴۰۳، ج۳: ۱۶۴ ـ ۱۶۵).

برعبارتی که نویسنده از کتاب بهرالنصّاب در مورد امام حسن عسکری۷نقل می‌کند (هاشمی‌تبار بیدگلی، ۱۳۹۰: ۹۲ ـ ۹۳)؛ اشکالات فراوانی وارد است که برخی ازآن‌هاعبارتنداز:

۱.ضعف مستندات کتاب: عبارات ذکرشده در کتاب بهرالنصّاب، به دونفر ذیل استناد داده ‌شده است:

الف: شیخ حسن خزاعی که فردی مجهول است ودرهیچ یک از کتاب‌های رجالی از او نامی برده نشده است؛

ب: شیخ مفید که مطالب نقل شده از او، در هیچ‌کدام از کتاب‌های ایشان وجود ندارد.

۲.عدم سازگاری مطالب با تاریخ و فضای حاکم بر زندگی امام: در عبارات این کتاب، از لشکرکشی امام حسن عسکری۷، پیروزی ایشان در نبرد با سپاه شام و کشته شدن هفتاد هزار نفر از خوارج به دست حضرت خبر می‌دهد! که هیچ‌یک از این گزاره‌ها با فضای حاکم بر زندگی امام سازگاری ندارد. به علاوه گزارش سفر امام به قم، بدین جهت به شیخ مفید مستند شده که ایشان (طبق عبارات این کتاب آن‌چه را دیده است، گزارش می­‌کند. چگونه ممکن شیخ مفید (متوفای ۴۱۳هـ.ق) حوادث مربوط به دوران امامت امام عسکری۷(۲۵۴-۲۶۰هـ.ق) را دیده باشد؟!

۳.توجیهاتی بسیار عامیانه و دور ازشان امام معصوم: در عبارات این کتاب، مواردی عامیانه دیده می‌شود؛ از جمله این‌‌که امام حسن عسکری۷ در سفر به ری هدایایی را که مردم برای آن حضرت می‌آورند، نپذیرفته وعلت آن را این‌گونه بیان می‌کند:

خون ناحق ریخته حضرت امام حسین۷به‌سبب ملک ری بود!

سوال این‌جاست آیا این توجیه نسبت به شهری مانند ری، باسابقه شیعه بودن مردم آن و حضور وکلای ائمه:، در آن شهر معقول است و آیا شخصی مانند امام این‌گونه عامیانه استدلال می کند؟!

۴.اشتباهات بسیار فاحش: در عبارات این کتاب، امام حسن عسکری ۷ هنگام ترک لواسان، یحیی بن عبدالله بن محمد بن فضل بن قاسم بن اسحق بن هارون بن محمد بن حسین بن حضرت امام حسن عسکری ۷ را به عنوان وکیل خود در این شهر قرار می‌دهند. سوال این است که امام عسکری در ۲۸ سالگی به شهادت رسیدند؛ پس چگونه ممکن است نسل نهم بعد از خود را دیده باشند؟! و با توجه به این‌که علمای انساب هر سه نفر در یک نسل را به لحاظ زمانی صد سال حساب می‌کنند؛ معنای این سخن آن است که امام، شخصی را که سیصد سال بعد از ایشان به دنیا آمده است، دیده و او را وکیل خود قرار داده است!

کتاب کنزالانساب نیز مانند کتاب قبل، به لحاظ مولف و محتوا مورد خدشه و مناقشه است. مؤلف این کتاب، سید مرتضی علم‌الهدی (۴۳۶ هـ. ق) معرفی شده که انتساب کتابی به زبان فارسی به سید مرتضی علم‌الهدی (۴۳۶ هـ. ق) به سه دلیل صحیح نیست:

۱.سید مرتضی علم‌الهدی در علومی مانند کلام، فقه، اصول فقه، ادبیات و نحو و شعر و لغت تبحر خاصی داشته است (امین، بی‌تا، ج۸: ۲۱۳ ـ ۲۱۹؛ قمی، ۱۳۵۱: ۴۷۶ ـ ۴۸۰)؛ اما در هیچ‌‌جا تخصص او در علم انساب ذکر نشده است.

۲.رجالیون و شرح‌حال‌نویسان کتابی به این اسم برای سید مرتضی علم‌الهدی ذکر نکرده‌اند.

۳.نگارش کتاب به زبان فارسی، دلیل بر آن است که این کتاب از سید مرتضی علم‌الهدی نیست؛ زیرا ایشان در سال (۳۵۵هـ.ق) در بغداد متولد شد و در سال (۴۳۶هـ.ق) در همان شهر از دنیا رفت (امین، بی‌تا، ج۸: ۲۱۳؛ خضری، ۱۳۸۶: ۳۵۱). با توجه به این‌که مسلک علما، حتی علمای ایرانی در آن زمان این بوده که کتاب‌های خود را به زبان عربی ‌بنگارند، چه ضرورتی باعث شده که سید مرتضی علم‌الهدی که عرب‌زبان بوده، کتابی به فارسی تألیف کند؟!

در مورد محتوای این کتاب، نسابه معاصر، سید مهدی رجایی، از شاگردان عالم انساب، آیت الله العظمی مرعشی نجفی; می‌‌گوید: این کتاب به لحاظ محتوا بسیار ضعیف است و اگر کسی کم‌تر اطلاعی از تاریخ داشته باشد، خود مشاهده می‌کند که نوشته‌های این کتاب باوقایع تاریخی سازگاری ندارد.

علاوه بر اشکالات ذکر شده در مورد دو کتاب بهر النصاب و کنزالانساب؛ شواهدی وجود دارد که سه کتاب بهرالنصّاب، کنزالانساب و بحرالانساب در حقیقت یک کتاب هستند:

۱.فهرست‌واره دست‌نوشته‌های ایران (دنا) که عناوین نسخه‌های خطی موجود در کتابخانه‌های ایران را فهرست کرده است؛ می‌نویسد: «بحرالانساب – کنزالانساب – بحرالنصاب و المصاب» ( درایتی، ۱۳۸۹: ۴۱۴ـ۴۱۵).

۲.شباهتی که بین محتوای این کتاب‌های وجود دارد: نویسنده تصویری از صفحه۱۴۱ کتاب بهرالنصّاب و ۱۰۱۸ کتاب کنزالانساب ارائه داده است (هاشمی‌تبار بیدگلی، ۱۳۹۰: ۱۶۷). همچنین بر اساس نسخه‌ای که از کتاب بحرالانساب در کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی وجود دارد و نیز با مشاهده مطالب این سه کتاب روشن می‌گردد که عبارت هر سه کتاب به هم شباهت‌ بسیاری دارند. با ذکر این شواهد بعید نیست که مؤلف این کتاب‌ها یک نفر باشد.

در صفحه اول کتاب، مؤلف بحرالانساب امام صادق۷ومترجم سید مرتضی (۴۳۶ه‍ ق) ذکر شده و در خصوص این‌که کتاب چگونه به سید مرتضی رسیده،آمده است‌: کتاب شریف مدت زمان زیادی در مسجد الاقصی بود،درسال (۶۵۰ ه‍ ق)، ابوطالب بن‌ابی‌جعفر بن‌عمران بن امام محمدتقی۷ این کتاب را از مسجد الاقصی به سبزوار آورد. بعد از وفات او سید مرتضی این کتاب را یافت وبه فارسی ترجمه کرد. سؤال این است: سید مرتضی که در سال (۴۳۶هـ.ق) از دنیا رفته است، چگونه می‌تواند کتابی را که ابوطالب، از نوادگان امام محمدتقی۷در سال (۶۵۰هـ.ق) یافته است، به فارسی ترجمه کند؟!

مطالبی که در کتاب مجموعه زندگانی چهارده معصوم: در خصوص سفر امام حسن عسکری۷، ذکر شده است (عمادزاده، ۱۳۴۸، ج۲: ۵۵۸ ـ ۵۵۹)، قابل استناد نیست. به دلیل این‌که سندی در این کتاب برای این مطالب ذکر نشده و از آن‌جا که عمادزاده از نویسندگان معاصر است، قولش اعتبار چندانی ندارد. علاوه بر این، عبارات کتاب گویای آن است‌که وی این مطالب را از کتاب بهرالنصاب، کنزالانساب و بحرالانساب نقل می‌کند که به تفصیل درباره آن کتاب مطالبی ذکر شد. همچنین مستند کتاب حدیث اهل‌بیت (بهتاش، ۱۳۸۷: ۳۵۰)، کتاب مجموعه زندگانی چهارده معصوم: است که درباره اعتبار آن کتاب مطالبی گفته شد.

۳٫عدم رعایت قواعد پژوهشی

نویسنده قوانین پژوهشی را در استناد به منابع و مآخذ رعایت نکرده است که برخی ازآن‌ها عبارتند از:

۱.نویسنده، هر کتاب و تذکره‌ای را که حاوی سفری از امام حسن عسکری۷است، به عنوان منبع ادعایی خود قرار داده است؛ چه آن کتاب سفر امام را به آران و بیدگل نقل کرده، یا سفردیگری را بیان نموده باشد.

۲.منابع در طول یکدیگر ذکر شده است؛ به این معنی که برخی از کتاب‌ها و تذکره‌های ذکر شده، منبع مستقل نیستند و از کتاب دیگری که خود آن کتاب نیز به عنوان منبع ذکر شده؛ اخذ گردیده‌ است. به نظر می‌رسد تمام هدف نویسنده آن است‌که با ذکر تعداد بالای منابع، مخاطب را اقناع کند.

بر اساس مطالب ذکر شده، دلایل نویسنده‌ کتاب نگینی بر انگشتر کویر، نمی تواند حضور امام حسن عسکری۷رادرآران وبیدگل ثابت کند.

نتیجه

با بررسی و تحلیل اقوال ذکرشده در مورد تعداد فرزندان امام حسن عسکری۷، و رد شش قول آن؛ نظر مشهور علمای شیعه مبنی بر تک فرزند بودن امام، اثبات می‌گردد و بر فرض این‌که بپذیریم حضرت فرزندی به نام فاطمه داشته‌اند، با بررسی اوضاع سیاسی عصر ایشان واضح گشت که با وجود سخت‌گیری و محدودیتی که خلفای عباسی نسبت به آن حضرت داشتند، امکان خروج ایشان از سامرا وجود نداشته است. علاوه بر این، ادله‌ا‌ی که برای خروج ایشان از سامرا و سفر آن حضرت به طوس، چه به صورت عادی و چه به صورت طی‌الارض اقامه شده است، کافی نبوده و با آن ادله‌ نمی‌توان خارج شدن امام را به مقصد طوس اثبات کرد.

بنابر این، انتساب امام زاده سیده فاطمه در آران و بیدگل به امام حسن عسکری۷ پذیرفتنی نیست.

پی نوشت:

[۲]. نویسنده: سید حسن هاشمی تباربیدگلی.

[۳]. قلعه های بسیاری که برای سکونت در حاشیه کویر بنا شده بود، به جهت کثرت به «چهل حصاران» معروف شد که بیدگل نیز از جمله این قلعه‌ها بوده است (رک: هاشمی تبار بیدگلی، ۱۳۹۰،۳۱-۲۶).

منابع

۱. ابن المهّنا، جمال الدین ابی المفضل احمد بن محمد(۱۳۷۹ش). التذکره فی الانساب المطهره، تحقیق سید مهدی رجایی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی.

۲.ابن طقطقی، محمدبن‌علی بن‌طباطبا(۱۳۶۰ش). الفخری، ترجمه محمدوحیدگلپایگانی، دوم،تهران،بنگاه ترجمه ونشر.

۳.ابن طقطقی، صفی الدین محمد بن تاج الدین علی(۱۳۷۶ش). الاصیلی فی انساب الطالبیین، تحقیق سید مهدی رجایی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی.

۴.ابن عنبه، جمال الدین احمد بن‌علی الحسینی الداوودی (۱۴۳۰ق). عمده الطالب الصغری فی نسب آل ابی طالب، تحقیق سید مهدی رجایی، قم، کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی.

۵.ابن غضائری، ابوالحسن احمد بن ابی عبدالله (بی­تا). رجال ابن الغضائری، مصحح سید محمدرضا حسینی، قم، بی‌نا.

۶. ابن‌شهرآشوب،ابی جعفر محمد بن‌علی (۱۳۷۹ش). مناقب آل ابی طالب، تحقیق یوسف البقاعی، قم، ذوی القربی.

۷. ابوجمیل، محمود بن‌علی المنکدم (۱۳۸۶ش). تشجیر عمده الطالب معروف به مشّجر ابوجمیل، تحقیق سید مهدی رجایی، قم، کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی.

۸.اربلی، علی بن عیسی (۱۴۲۱ق).کشف الغمه فی معرفه الائمه،قم، رضی.

۹.اشعری قمی،حسن بن محمد بن حسن بن سائب بن مالک (۱۳۸۵ ق ).تاریخ قم، ترجمه تاج الدین حسن بن بهاء‌الدین علی بن حسن بن عبدالملک قمی، تحقیق محمدرضا انصاری، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی.

۱۰.امامی مدرسی، محمد رضا بن محمد مؤمن(بی تا). جنات الخلود،بی نا.

۱۱.امین، سید محسن(بی تا). اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات.

۱۲.انصاری، حسن (۱۳۹۰ش). بررسی­های تاریخی درحوزه اسلام وتشیع (مجموعه نود مقاله و یادداشت)، تهران، کتابخانه موزه ومرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.

۱۳.بغدادی، ابن ابی‌الثلج (۱۳۱۸ق).تاریخ الائمه:، قم، چاپخانه قم.

۱۴.بهبهانی، محمد باقر عبدالکریم(۱۴۰۹ق). الدمعه الساکبه، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات.

۱۵.بهتاش، یدالله(۱۳۸۷ش). حدیث اهل بیت زندگی‌‌نامه و مصائب چهارده معصوم:، دوم، تهران، نشر سبحان.

۱۶.تستری،محمد تقی (۱۴۱۰ ق). قاموس الرجال، دوم، قم، موسسه النشر الاسلامی.

۱۷.تستری، محمد تقی(۱۳۹۰ ق). اخبار دخلیه، تهران،‌ کتابفروشی صدوق.

۱۸.تستری، محمد تقی(۱۴۱۸ق). قاموس الرجال، سوم، قم، موسسه النشر الاسلامی.

۱۹.جمعی از محققین(۱۴۲۷ق). اعلام الهدایه الامام الحسن بن‌علی العسکری۸، سوم، قم، مرکز چاپ و نشر مجمع عالمی، اهل البیت.

۲۰.جمعی از مؤلفان(۱۳۸۶ش). تاریخ تشیع، چهارم، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.

۲۱.الحسینی السمرقندی المدنی، سید حسین بن عبدالله (۱۳۸۹ش). تحفه الطالب لمعرفه من ینتسب الی عبدالله و ابی طالب،، تحقیق سید مهدی رجایی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی.

۲۲.حسینی عاملی، سید تاج الدین(۱۴۱۲ق). التتمه فی تواریخ الائمه، قم، بعثت.

۲۳.حسینی، سید محمدرضا (۱۴۱۰ ق). تاریخ اهل بیت:، قم، مؤسسه آل البیت.

۲۴.حموی،محمد بن اسحاق(۱۳۶۳ش). انیس المؤمنین، تهران، بنیاد بعثت.

۲۵.حیدر موید، شیخ علی(۱۴۲۶ ق). تثقیف الامه بسیر اولاد الائمه، بیروت، دارالعلوم للتحقیق و الطباعه و النشر و التوزیع.

۲۶.خصیبی، ابی عبدالله حسین بن حمدان (۱۳۴۱ ق). الهدایه الکبری،بیروت، مؤسسه البلاغ.

۲۷.خوانساری،مولی حیدر فرزندمحمد (بی تا).زبده التصانیف،بی نا.

۲۸.خویی،سیدابوالقاسم(بی تا). معجم الرجال الحدیث،‌ قم، مدینه العلم.

۲۹.درایتی، مصطفی(۱۳۸۹ش). فهرست واره دست‌نوشت‌های ایران (دنا)، تهران، کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شواری اسلامی.

۳۰.دوانی،علی (بی­تا). مفاخر اسلام، بنیاد فرهنگی امام رضا۷٫

۳۱.رجایی،سیدمهدی(۱۳۸۵ش). المعقبون من آل ابی طالب، قم، مؤسسه عاشورا.

۳۲. رضوی، ابوالقاسم بن حسین(۱۳۶۸ش). رساله الساده فی سیاده الساده، تحقیق سید مهدی رجایی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی.

۳۳.زاهدی، سید یاسین(۱۳۹۰ش). بررسی احوال فرزندان امام موسی کاظم۷ و نقش آن‌ها در تاریخ تشیع، قم، مرکز بین‌اللملی ترجمه و نشر المصطفی.

۳۴. الزرندی الحنفی المدّنی، جمال الدین محمد بن یوسف بن الحسن بن محمد(۱۳۷۷ق). نظم درر السمطین، نجف، مطبعه القضاء.

۳۵.سبط بن جوزی،شمس الدین یوسف بغدادی(۱۴۱۸ق).تذکره الخواص فی ذکرخصائص الائمه:،قم، منشورات الشریف الرضی.

۳۶. کیا گیلانی، سیداحمدبن محمدبن عبدالرحمن (۱۴۰۹). سراج الانساب، تحقیق سیدمهدی رجایی، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی.

۳۷. شامی، جمال الدین یوسف بن حاتم(۱۴۲۰ق).الدر النظیم فی مناقب اللهامیم، قم، جامعه مدرسین،

۳۸. شریف رازی، محمد(۱۳۷۵ش). کرامات الصالحین، دوم، نشر حاذق.

۳۹. شیعی سبزاوری، حسن بن حسین (۱۳۷۸ش). راحه الارواح در شرح زندگانی، فضائل و معجزات ائمه اطهار:، دوم، تهران، اهل قلم.

۴۰. صدوق،محمد بن علی بن بابویه(۱۳۵۹ق). کمال الدین، تهران، اسلامیه.

۴۱. طبرسی نوری، میرزا حسین (۱۳۸۷ش). نجم الثاقب، مشهد، هاتف.

۴۲. طبرسی،فضل بن حسن (بی تا).تاریخ الموالید الائمه: و وفیاتهم،ِّبی نا.

۴۳. طبری،محمد بن جریر بن رستم(۱۴۱۳ق). دلائل الامامه، قم بعثت.

۴۴. طبری، عماد الدین حسن بن‌علی(۱۳۷۶ش). تحفه الابرار فی مناقب الائمه الاطهار:، تصحیح و تحقیق سید مهدی جهرمی، تهران، آینه میراث.

۴۵. طبری، عماد الدین حسن بن‌علی(۱۳۷۹ش). مناقب الطاهرین، تهران، سازمان چاپ و انتشارات.

۴۶. طبسی، محمد جواد (۱۳۷۹ش). با خورشید سامرا، ترجمه عباس جلالی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.

۴۷. طوسی، محمد بن الحسن(۱۴۲۵ ق). الغیبه، قم، مؤسسه المعارف الاسلامیه.

۴۸. طهرانی، آقابزرگ (۱۴۰۳ق).الذریعه الی تصانیف الشیعه، سوم، بیروت، درالاضواء.

۴۹. عرفان‌منش، جلیل(۱۳۷۶ش). جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا۷ از مدینه تا مرو، دوم، مشهد. بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی.

۵۰. عطاردی،عزیزالله(۱۴۱۳ق).مسند الامام العسکری ابی محمدالحسن بن علی۸، بیروت، دارالصفوه.

۵۱. العلوی العمری، ابوالحسن علی بن محمد (۱۳۸۰ش). المجدی فی انساب الطالبین، تحقیق احمد مهدوی دامغانی، دوم، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی.

۵۲. عمادزاده،حسین(۱۳۴۸ش). مجموعه زندگانی چهارده معصوم، چهارم، تهران، شرکت سهامی طبع کتاب.

۵۳. الفتونی العاملی،ابی الحسن الشریف بن محمد الطاهر(۱۳۸۰ش). تهذیب حدائق الالباب فی الانساب، تحقیق سید مهدی رجایی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی.

۵۴. فخررازی(۱۳۷۷ش). الشجره المبارکه فی النساب الطابیه،تحقیق سید مهدی رجایی، دوم، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی.

۵۵. فقیهی، علی اصغر(بی تا).تاریخ مذهبی قم،تهران، انتشارات اسماعیلیان.

۵۶. قطب راوندی، سعید بن عبدالله راوندی(۱۴۰۹ ق). الخرائج والجرائج،قم، مدرسه الامام المهدی۴٫

۵۷. قمی، عباس(۱۳۵۱ش). مشاهیر و دانشمندان اسلام (ترجمه الکنی و الالقاب)، مترجم محمد باقر کمره‌ای، تهران، کتابفروشی اسلامی.

۵۸. قندوزی، سلیمان بن ابراهیم (۱۴۲۲ق ).ینابیع الموده، دوم، قم،اسوه.

۵۹. کلینی،محمدبن یعقوب(۱۳۶۲ش). الکافی، دوم،تهران، انتشارات اسلامیه.

۶۰. کاشانی، ملا حبیب الله(بی تا). عقاید الایمان فی شرح دعای العدیله، قم، مکتبه بصیرتی.

۶۱. کاشی، شیخ حسن(۱۳۷۷ش). تاریخ محمدی، قم، کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران.

۶۲. مامقانی، عبدالله (۱۴۳۱ ق ).الفوائد الرجالیه من تفقیح المقال فی علم الرجال، تحقیق محمدرضا مامقانی، قم، موسسه آل البیت.

۶۳. مجلسی،محمد باقر(۱۳۶۳ش). بحارالانوار، تهران، اسلامیه.

۶۴. مرعشی نجفی، سیدشهاب الدین(۱۴۱۰ ق). کشف الارتیاب فی ترجمه صاحب لباب الانساب، تحقیق سید مهدی رجایی، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی.

۶۵. المروزی ارزقانی،سید اسماعیل(۱۴۰۹ق). الفخری فی انساب الطالبین،تحقیق سید مهدی رجایی، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی.

۶۶. مسعودی،علی بن حسین)۱۴۲۶ ق.(اثبات الوصیه، قم، انصاریان.

۶۷. مفید،محمد بن محمد بن نعمان)۱۴۱۳ق(.الارشاد، قم، کنگره شیخ مفید.

۶۸. موسوی،سید محمد مهدی(۱۳۷۹ش). تاریخ الانبیاء از آدم تا خاتم وزندگانی ومعجزات چهارده معصوم:(خلاصه الاخبار)، دوم، تهران، جمهوری،

۶۹. میرجهانی طباطبایی،سید حسین(۱۳۷۹ش). نوائب الدهور فی علائم الظهور، سوم، تهران، کتابخانه صدر.

۷۰. نجاشی، احمد بن علی بن احمد بن عباس(۱۴۱۸ ق). رجال نجاشی، تحقیق سید موسی شبیری زنجانی، ششم، قم، موسسه نشراسلامی.

۷۱. النقیب الشد قمی الحسینی، السید زین الدین علی بن حسن (۱۳۸۱ش). زهره المعقول فی نسب ثانی فرعی الرسول،‌ تحقیق سید مهدی رجایی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی.

۷۲. هاشمی تبار بیدگلی، سید حسین (۱۳۹۰ش). آران و بیدگل یاران مهدی۴، بی‌نا.

۷۳. الیمانی الموسوی، محمد کاظم بن ابی الفتوح بن سلیمان (۱۳۷۷ش). النفخه العنبریه فی انساب خیر البریه، تحقیق سید مهدی رجایی، قم، کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی.

مقالات:

۷۴. صفری فروشانی، نعمت‌الله(۱۳۸۴ش). حسین بن حمدان خصیبی، فصلنامه تخصصی طلوع، شماره شانزدهم، سال۴٫

ورجاوند، پرویز(۱۳۷۵ش). امام‌زاده، دایره المعارف تشیع، سوم، تهران، نشر شهید سعید محبی

محمدمهدی صمصامی: دانش آموخته سطح ۳ مرکزتخصصی مهدویت.

سید حسن قاضوی: استادیار دانشکده معارف و اندیشه اسلامی دانشگاه تهران.

مرتضی حسن‌پور: دانش آموخته سطح ۳ مرکزتخصصی مهدویت.

مجله انتظار موعود شماره ۴۲.

اشتراک گذاری

ارسال یک دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.