می_خوام_با_تو_باشم ۱۵

– خدایا، خیلی دلم گرفته. چقدر زود ماه رمضان داره به سر می رسه. خدایا، کمکم کن فریب وسوسه های شیطان رو نخورم. ضعیفم اما چشم امید به تو دارم. می خوام با تو باشم، با امام زمانم باشم، کمکم کن بتونم از زنبق های سفیدی که توی ماه مبارک تو دلم کاشتم رو خوب نگه داری کنم. خدایا، فکر می کردم شاید تو این ماه میلاد متنبه بشه و خبری ازش بشه، اما خبری نشد. خیلی به اون پول نیاز دارم. خودت کمکم کن، سر این ماه چک دارم و روی اون پول حساب کرده بودم، نذار آبروم بره. فقط به خودت امید دارم و بس…
***
– الو علی سلام
– سلام مسعود. طاعاتت قبول خوبی؟
– ممنون. مژدگانی بده
– چی شده؟؟؟
– یه ساعت پیش میلاد زنگ زد. بدهیش رو واریز کرد به کارتم گفت بهت بدم
– واقعا؟؟؟ باورم نمی شه
– منم اولش باورم نشد. اما پول تو حسابمه، پیامکش برام اومد. حرف می زد صداش می لرزید، گفت شب قدر خونه یکی از دوستاش بوده، پدربزرگ طرف رادیو روشن کرده بوده، سخنران از حق الناس و…می گفته. گفت یهو دلم لرزید، از اون شب تا حالا با خودش درگیر بوده تا این که امشب تصمیم خودش رو گرفته.
– خداروصد هزار مرتبه شکر. ممنون خبر دادی.

***

– بابا، بابا، تو برنامه کودک گفت که امام سجاد کتاب دعا داره، اسم کتابش چیه؟
– من می دونم اسمش چیه
– خب مهدیه جان هر چی از این کتاب می دونی برا داداشت بگو

– داداشی اسم این کتاب صحیفه سجادیه هست. تو این کتاب یه عالمه دعا هست. مامان داشت دعای وداع با ماه رمضان رو می خوند، منم گوش دادم. صبر کن برم کتاب رو بگیرم و برات بخونم داداشی. گوش کنیا:
خدایا با بیرون رفتن این ماه، ما را از گناهانمان بیرون آور و همراه خارج شدنش ما را از بدی هامان خارج ساز و ما را از خوشبخت‏ ترین اهل این ماه بوسیله این ماه و از پرنصیب ‏ترین ایشان در این ماه و از بهره ‏مندترین ایشان در این ماه قرار ده.
– بابا، این دعا یعنی چی؟
– یعنی این که خدایا، کمک کن آدم خوبی باشیم و کارهای بد نکنیم.

ادامه دارد…